احساس ناامیدی و افسردگی بعد از مرگ پدر

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 203 بازدید

نمی دونم چرا این حس رهام  نمیکنه هیچ علتی نداره فقط یک کتاب گرفته ام مال روانشناسی زنان است تمرین اولش اینه برید سراغ آلبوم عکس وخاطراتی که یادتون میاد یادداشت کنید 

نمی دونم رفتم سراغ آلبوم دقیق که فکر کردم یادم اومد اتفاقات و قضاوتهایی که تو اون دوران ازم میشد و تا الان گاهی واقعا دلم  میگیره احساس بدی پیدا کردم نمی دونم همه میگن کودکی خوبی داشته ولی من از درون انگار احساس حقارت داشتم وسیاه و تاریک بود کودکیم برایم

از همه بدتر که ساعتها باعث گریه ام شد پدرم بود که چطور وقتی دستم میگرفت میخندیدم پدرم حمایت گرم بود و انگار در من حل شده بود و واقعا در ۱۸ سالگی که پدرم از دست دادم بخشهایی از وجودم از دست دادم و هیچ چیزی مثل فوت پدرم من رو به زمین نزد


اطلاعات تکمیلی

سن ۲۰ جنسیت زن
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیز
بهار مبارک
درک میکنم حس فقدان پدر چقدر برایتان دردناک شده، و احساساتی را تجربه میکنید که برایتان سنگین است.
غمگین شدن برای گذشته و جستجو برای پیدا کردن علل برای شما حاصلی جز حال بد نخواهد داشت مگر اینکه در کنارتان مشاوری باشد تا کمک کند بپذیرید و حل و فصل کردن مسایل گذشته را.
کتاب ها اصولا تمرینات کلی را ارایه میدهند که ممکن است به یک فرد کمک کند که می تواند حال دیگری را بد کند بنابراین اگر دوست دارید کتاب های خودیار مطالعه کنید سعی کنید بیشتر در زمینه مهارت های زندگی باشد تا برای بهبود حال خوبتان یاریتان دهد.
در اینجا برای بهبود حال غمگتان گام های زیر را پیشنهاد میکنم امیدوارم کمکتان کند:

گام اول: بازنگری خلق و فعالیت

افسردگی توجه کردن به نوساناتی که در خلق ما ایجاد می‌شود را دشوار می‌کند، زیرا وقتی افسرده هستیم همه چیز را همیشه سیاه می‌بینیم. اما خلق ما حداقل تا اندازه زیادی نوسان پیدا می‌کند. اولین گام در فعال‌سازی رفتاری آشنا شدن با این نوسانات خلقی است.

برای یکی دو هفته، هر روز هر کاری که انجام می‌دهید میزان افسردگی خود را نیز درجه بندی کنید (نمره صفر یعنی هیچ افسردگی وجود ندارد و نمره ۱۰ یعنی افسردگی در بالاترین حد ممکن است).

گام دوم: به رابطه بین فعالیت‌های خاص و خلق خود توجه کنید.

حالا بر گردید و به فعالیت‌ها و خلق خود در طول دو هفته گذشته نگاه کنید: کدام فعالیت‌ها با روحیه بهتر و کدام رفتارها با روحیه بدتر مرتبط بودند؟ یک فهرست از این فعالیت‌ها با دو تیتر متفاوت تهیه کنید: فعالیت‌های بهتر کننده روحیه و فعالیت‌های بدتر کننده روحیه.

زمانی که افسرده هستید ممکن است متوجه شوید که هر کاری که انجام می‌دهید حالتان را بدتر می‌کند نه بهتر. اما این موضوع طبیعی است، و راه حل آن انجام دادن فعالیت‌ها در طول زمان است.

گام سوم: برای انجام بیشتر فعالیت‌های بهترکننده روحیه برنامه‎ریزی کنید.

برای یک هفته آتی باید برنامه‌ای بریزید که در آن فعالیت‌های بهترکننده روحیه را بیشتر انجام بدهید و کارهایی که حالتان را بدتر می‌کند کمتر انجام دهید. همچنین بهتر است موانعی را که ممکن است باعث شود نتوانید برنامه خود را اجرا کنید مشخص کنید و برای حل آنها از حل مسئله استفاده کنید. می‌توانید برخی برنامه‌ها را با دوستانتان بریزید که شما را تشویق و حمایت کنند.

گام چهارم: بین فعالیت‌های لذت بخش و فعالیت‌هایی که شما را به موفقیت می‌رساند تعادل ایجاد کنید.

ممکن است فکر کنید که فقط قرار است کارهای لذت‌بخش انجام دهید اما فعالیت‌هایی دیگری وجود دارند که لذت‌بخش نیستند اما به شما حس موفقیت می‌دهند.

بنابراین اهمیت زیادی دارد که شما به بین این فعالیت‌ها تعادل مناسبی برقرار کنید. وجود زیاد فعالیت‌های لذت‌بخش کمک‌کننده نیست زیرا باعث می‌شود که ما از انجام مسئولیت‌های خود باز بمانیم و باعث انباشتگی کارهایمان شود. از طرف دیگر، انجام زیاد فعالیت‌های موفقیت‌ساز ممکن است این احساس را ایجاد کند که ما مدام در حال کار هستیم و هیچ تفریحی نداریم.

گام پنجم: عمل قبل از انگیزه

این گام خیلی ضروری است. اگر برای انجام یک کار برنامه‌ای ریخته‌اید باید بدون توجه به احساسی که دارید آن را انجام دهید و هیچ انتظاری نداشته باشید.

وقتی افسرده هستیم افسردگی ما را ترغیب می‌کند که کاری برای تغییر زندگی انجام ندهیم. اساس فعال سازی رفتاری این است که اگر ما مطابق با افسردگی خود عمل کنیم آنگاه احساس افسردگی خود را تداوم خواهیم بخشید. بنابراین ضروری است که رفتار قبل از احساس ما تغییر کند.

اگر یک فعالیت در برنامه روزانه شما خیلی چالش برانگیز است سعی کنید که کاری کنید که از میزان چالشی بودن آن کاسته شود. آهسته شروع کردن بهتر از هرگز شروع نکردن است.

برای اینکه با انگیزه بمانید مزایای درهم شکستن چرخه معیوب افسردگی را در ذهن خود مرور کنید. و آگاه باشید که انجام ندادن کارها باعث بدتر شدن افسردگی‌تان خواهد شدد.

گام ششم: به خودتان پاداش بدهید.

زمانی که مطابق با برنامه‌ریزی‌تان کاری را کامل انجام دادید به خودتان پاداش بدهید. می‌توانید برای خودتان پاداش‌هایی در نظر بگیرید که به شما انگیزه می‌دهند.

این پاداش‌ها به شما کمک می‌کنند که زودتر حالتان خوب شود و به شما کمک می‌کنند که در لحظات سخت از خود پایداری نشان دهید زیرا  جاده بهبودی سنگلاخ است.

از غم و تهی بودن گذشته ها پلی برای ساخت حال خوب بسازید نه چاهی عمیق.
شاد و موفق باشید🌹🌹🌹

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

پرخاشگری و ناامیدی شوهرم

پاسخ سلام دوست عزیز تشکر از اینکه ما رو برای طرح سوالتون انتخاب کردید با توجه به شرح حالی که دادید و اینکه مدتی هست پرخاشگر شده اند شاید در محل کارشان ویا ... مشکل و موردی پیش امده که فکرشان را درگیر کرده...

مشکلات بعد ازدواج و ناامیدی

پاسخ سلام دوست عزیزمادری موهبت زیبایی در زندگی است و هر خانمی دوست دارم این حس و حال را تجربه کندمن درک میکنم چقدر این مساله براتون اهمیت دارد اما آیا آمادگی پذیرش نقش مادری را دارید آیا شرایط زندگی شما بر...

خیلی ناامیدم بعضی وقتا حس خودکشی دارم

پاسخ با سلام دوست عزیز احساسی که شما در خود دارید "حس ناامیدیه" که شاید گاهی با ناراحتی و عصبانیت همراهه و تنهاچیزی که می دونید این است که ناامید هستید و بدون توجه به این مطلب که تا چه اندازه به سختی تلاش...

احساس ناامنی در زندگی

پاسخ سلام و وقت بخیر دوست من ممکن است تحت تاثیر افکارتون در تله بی ارزشی و تله ناامنی گرفتار شده باشید که بنا بر این دو تله رفتارهای دیگران را با سو نیت و یا بی مهری نسبت به خودتون برداشت میکنید. برای درما...