بدرفتاری و بی احترامی همسر

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 531 بازدید

با سلام و خسته نباشید. من و همسرم زندگیمون رو با عشق و دوست داشتن شروع کردیم و البته با سختی های فراوان، اما همه اونها یه طرف بد رفتاری های شوهرم بیشتر زندگی رو سخت کرده ، ما اختلاف سلیقه داریم به خاطر همین اصلا با من کنار نمیاد ما هشت ساله ازدواج کردیم برنامه های چت واسه من ممنوعه حرف میزنم تحقیرم میکنه واقعا ظاهرم خوبه اما اون ظاهرم رو مسخره میکنه لباسامو اون انتخاب میکنه وسیله ارزون میخرم میگه آشغال گرفتی گرون می خرم میگه کلاه سرت گذاشتن با خودش میرم کلی غر غر میکنه، با هزار سلام و صلوات رفتم سر کار پولهامو ازم گرفت دید توی کارم موفقم گفت باید بیای بیرون الان سه ماهه خونه ام میگه مهرتو ببخش طلاقت بدم و گرنه بشین همینجوری زندگی کن خانوادها در جریان هستند اونا موافق جدایی اند، اما من واقعا سختمه این هشت سال رو پاک کنم بچه نداریم میگه شد که شد، نشد نمیری دکتر ،شدم وسیلیه شخصیش میگه من اینجوریم نمیخوای بسلامت

اطلاعات تکمیلی

سن 28 جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام خدمت شما و ممنون از اينکه مشکل تان را با ما در ميان گذاشتيد،
اگر بخواهم مبنای قضاوتم را فقط اظهارات خودتان در مورد رابطه تان قرار دهم، بايد بگويم وارد رابطه ای شده ايد که طرف مقابل، برای شما احترام زيادی قائل نيست. علتش هم احتمالاً اين است که خودتان برای خود، ارزشی قائل نبوده و نيستيد. شايد در رابطه، دنبال کسی می گشته ايد که از شما مراقبت کند. شايد ياد گرفته ايد که «صبور» و «متين» باشيد! شايد در جايی که نبايد، کوتاه می آييد و به اصطلاح، بی خيال می شويد، اما کمی بعد از آن، به خودتان می آييد و می بينيد که مشکل تان حل نشده است!
در اينصورت لازم است در مورد مقوله عزت نفس، حتماً مطالعه کنيد و ياد بگيريد که چطور و تا چه اندازه بايد برای خودتان احترام قائل باشيد. شما با احترام گذاشتن به خود، به ديگران ياد می دهيد تا به شما احترام بگذارند.
اما اين فقط يک جنبه از مسئله است. خيلی چيزهای ديگر هم هست که بايد ياد بگيريد و در خودتان درمان کنيد تا ديگر وارد چنين روابطی نشويد و شخصی را جذب خود کنيد که برايتان ارزش و احترام قائل باشد.
قطعاً ضعف ها و فقدان مهارت هايی در خود شما هم هست که به مشکلات تان دامن زده است که تا به حال، احتمالاً آنها را نديده ايد. شما در گلايه هايتان، فقط از همسرتان گفتيد، اما اشاره ای به ضعف های احتمالی خودتان نکرديد. البته لازم به توضيح است که همه ما آدم ها دارای نقاط ضعف و قوتی هستيم که در بسياری مواقع، از آنها اطلاع نداريم!
پيشنهاد می کنم قبل از نااميد شدن و اقدام برای جدايی، حتماً به روان شناس مراجعه بفرماييد (با همسر يا بدون همسر) و برای بهبود زندگی مشترک تان، کاری بکنيد. اما از جدايی هم نترسيد! زندگی با هر کسی، فقط به خاطر ترس از جدايی، آسيب های بيشتری از ساير جنبه ها در زندگی به شما خواهد زد.
برای روان درمانی و مشاوره اقدام کنيد و شجاعانه به حل و فصل مسائل تان بپردازيد. اگر چنين نکنيد، همسر بعدی تان هم عين همين رفتار را با شما خواهد داشت!
هيچ چيز خود به خود عوض نمی شود، مگر آنکه شما برای تغيير دادنش، اقدامی کرده باشيد. دوباره عاشق می شويد، ... بعد ناگهان چشم باز می کنيد و می بينيد در رابطه ای مثل رابطه قبل (شايد هم بدتر از آن) گير کرده ايد.
ضمناً توصيه می کنم تا مشخص نشدن و ثبات نيافتن زندگی مشترک تان، باردار نشويد. در چنين شرايطی، آمدن بچه، کار را نه تنها بهتر نمی کند، که چند مشکل به مشکلات موجود، می افزايد.
موفق باشيد.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha