سلام. من پنج ساله ازدواج کردم بصورت سنتی. مادرشوهرم بااینکه خودشون منو واسه پسرش انتخاب کردن ولی ازهمون روز اول سرخریدو....تو زندگیمون دعوا انداختن چون ازعروس اولش بشدت بدشون میومد و مخالف ازدواجشون بودن این روهمسرم تاثیرگذاشته بود.منم بشدت به همسرم وابسته بودم و همسرم همش منو مجبور میکرد باب میل خانوادش رفتارکنم ولی من هرکاری میکردم بازصداشون درمیومدهمه جوره بهشون محبت میکردم طوریکه از من سواستفاده میکردن و راحت به من همه چی میگفتن کنایه منم هرسری میرفتم خونشون میومدم خونمون با شوهرم حسابی دعوا میکردیم به حدی که این دعوا دیگه حریم وحرمت برامون نذاشت کار به کتک کاری تحقیرفحش خلاصه الان زندگیمون طوری شده دیگه نه محبتی مثل سابق بهم داریم نه حریمی بینمون مونده نمیدونم چیکارکنم دیگه هر چقدر واسه زندگیم تلاش کنم زیاد فایده نداره همسرم کاملا عوض شده منم خسته شدم الانم باخانوادش قطع ارتباطم
پاسخ سلام دوست عزیز ممنونم که جواب سوالا رو دادید بابت تاخیر پیش آمده از شما معذرت می خوام پیشنهاد می کنم مشاوره حضوری تشریف ببرید زیرا در حال حاضر رابطه همسری شما بیمار شده است و شما اگر مریض جسمی باشید...
ازدواج با اختلافات فرهنگی زیاد
پاسخ دوست عزیز سلام بهتون تبریک میگم که کاملا منطقی داری با قضیه برخورد میکنی و همونطور که خودتون اشاره کردید تفاوتهای زیاد میتونه زمینه ساز مشکلات بعدی باشه. مرحله ی شناخت کاملا به همین موارد مربوط میشه....
پاسخ سلام دوست عزیز شما در ۱۵سالگی ازدواج کرده اید و زود هم بچه دار شدید توجه به اختلاف طبقاتی و فرهنگی برای قبل از ازدواج است اشاره ای به مشکلاتی که با همسرتان دارید نکردید. در هر ازدواجی زوجین در بسیا...
مدیریت و حل کردن اختلافات در دوران آشنایی
پاسخ سلام دوست عزیز ممنون که ما رو برای درمیون گذاشتن مشکلتون انتخاب کردید. موردی که در مورد خودتون گفتید سیاست نیست بلکه یکی از موارد مهارتهای دهگانه زندگی به نام مهارت مدیریت خشم هستش که شما به اندازه ی ...
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید