رازدار نبودن شوهرم

سلام

من حدودا ۱۴ ماه هست که عقد کردم.

۲۸ سالمه و همسرم ۳۰ سالشه

هر دو اهل اصفهان با تحصیلات کارشناسی.

من دو تا خواهر و یک برادر دارم و فرزند دوم خانواده هستم

شوهرم فقط یک خواهر مجرد داره که ۲۵ سالشه.

قبل از عقدم حدود ۴ ماه نامزد بودیم‌.

رابطه شوهرم با مادر و خواهرش خیلی صمیمی و از نظر من تا حدودی خارج از عرفه

مثلا خیلی راحت جلو همسر من راجع به موضوعات پریودی و مشکلات زنانگی یا لیزر بیکینی و ... حرف میزنن

مثل زن و شوهرا همو بغل میکنن.

گاهی خواهر برادر تو بغل هم میخوابن.

لباس های خیلی ناجور توو خونه میپوشن مثلا خواهر شوهرم یک نیم تنه و شلوارک که از جلو کاملا سینه هاش مشخصه و پشتش فقط یک تور نازکه میپوشه.

این چیزا منو اذیت میکرد ولی سعی کردم به روی خودم نیارم.

ولی مشکل اصلی من اینه که از همون روزهای اول عقد متوجه شدم راجع به هر موضوعی با همسرم حرف بزنم میره به خانوادش میگه و این مساله خیلی شدت داشت.

خانوادش اوایل خیلی مشهود دخالت میکردن من چند بار باهاش صحبت و گاهی دعوا کردم و گفتم دوست ندارم همه چیو واسه خانوادت بگی.

ولی دیدم هر موضوعی رو که روش بیشتر تاکید دارم که نره بگه زودتر میره میگه.

مادرشوهرم زن بدجنسیه و وقتی از تصمیمات و برنامه های من با خبر میشه سریع برنامه ریزی میکنه و به من رو دست میزنه.

الان همه اطلاعات من و خانوادم رو به گوش خانوادش با جزئیات میرسونه ولی بهشون میسپاره که به روی من نیارن.

ولی من از تو حرفاش و سوتی هایی که میده و واکنش خانوادش و همچنین چند بار که تلگرامشو چک کردم متوجه شدم حتی راجع به رنگ مو و جهیزیه من که در حال تکمیل شدنه با خانوادش حرف زده

ولی هییییییچ خبر و اطلاعاتی از تو خونشون و خانوادش به من نمیده.

خیلی این موضوع اذیتم میکنه خصوصا اینکه رابطه خوبی با خانوادش ندارم و اونا واقعا از اطلاعاتی که میگیرن سو استفاده میکنن

احساس میکنم شوهرم نمیتونه محرم من باشه