احساس تنهایی و افسردگی

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 108 بازدید

سلام . من ۲۶سالم هست همسرم ۲۸. همسرم در خانواده ای مستبد بزرگ شده که به هیچ وجه محبت و عاطفه و درک نداره من از لحاظ روحی از ابتدا بسیار تنها بودم مشکلات فرهنگی اخلاقی و تحصیلات باشوهرم داشتمو دارم ولی پدرومادرم بی توجه به این مسایل منو در سن ۱۷سالگی شوهر دادند من در بچگی هیچ محبتی ازخانواده دریافت نکردم . محبت و علاقه افراطی به شوهرم داشتم که دیدم یکطرفه هست و ایشون درکشون خیلی پایینه من دختر ارومی بودم اما تنهایی این چندسال و افسردگی بعد زایمانم منو بشدت بدخلق و عصبی و گوشت تلخ کرده البته نه همیشه فقط وقتیکه کوچکترین چیز خلاف میلم اتفاق بیفته من یک دختر کوچک هم دارم که خیلی بهش وابسته هستم. همه زندگیم هست گفتن این وابستگی خوب نیست....از طرفی بشدت بیحال و افسرده هستم نمیدونم چیکارکنم درمانده شدم از طرفیم خیلی بدبین شدم به اطرافیان و توقعم ازشون بالاست...تا کوجکترین چیزی میگن توو فکر فرو میرم

پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیز
قبلا به سوال شما در مورد وابستگی به فرزندتان پاسخ دادم و خواستم برای درمان افسردگی به مشاور مراجع کنید
همسر شما در 18سالگی وارد مسئولیت و تعهد زندگی مشترک شده که بسیار براشون زود بوده خود شما هم در سن کم ازدواج کردید واین مسئولیت ها خارج از توان هردو شما بوده و باعث شده دچار مشکل شوید
همسر شما اگر 18سال با خانواده خودش بوده 10سال هست همسر شماست. هردو شما بسیار جوان هستید
توصیه میکنم برای خودتان هدف وانگیزه تعیین کنید .کلاسهای ورزشی و هنری برید . فعالیت بدنی نشانه های افسردگی را کاهش می دهد. ورزش هایی که از آنها لذت می برید از قبیل پیاده روی، دویدن، شنا کردن، باغداری و ... را پیش بگیرید.
دخترتون رو روزی دو سه ساعت مهد بگذارید یک فعالیت در منزل برای خودتان فراهم کنید ا نواع مختلف روان درمانی می تواند برای افسردگی موثر باشد، مثل رفتار شناسی، درمان بین فردی، رفتار درمانی منطق، پذیرش و تعهد درمانی، و تکنیک های متفکرانه. این درمان ها می توانند به شما کمک کنند:

- با بحران ها و یا مشکلات اخیر تطابق پیدا کنید
- باورها و رفتارهای منفی را شناسایی کنید و آنها را با تفکرات مثبت و سالم جایگزین کنید
- روابط و تجربیات تان را گسترش دهید، و تعاملات مثبت تان با دیگران را افزایش دهید
- راه های بهتری برای مقاومت کردن و حل کردن مشکلات بیابید
- مشکلاتی را که به افسردگی تان مربوط می شود و رفتارتان را بدتر می کند، شناسایی کنید
- مجدداً احساس رضایت و کنترل در زندگی تان را بازیابی کنید و کمک به کم کردن علائم افسردگی مثل ناامیدی یا عصبانیت نمایید
- بیاموزید تا برای زندگی تان اهداف واقع گرایانه تنظیم کنید
- توانایی تحمل و پذیرش سختی ها با رفتارهای سالم تر را افزایش دهید - وقایع روزانه تان را بنویسید. این کار، به عنوان بخشی از درمان، به شما این فرصت را می دهد تا درد، عصبانیت، ترس یا دیگر حالاتتان را بیان کنید. از جمع دور نمانید. در فعالیت های اجتماعی شرکت کنید و مرتبا به دیدار دوستان و اقوام بروید.
راه های آرامش و کاهش اضطراب را بیاموزید. مثل مدیتیشن، روش های آرام سازی عضلات، یوگا و تای چای.
برنامه ریزی داشته باشید. برای روزتان از قبل برنامه ای تنظیم کنید. داشتن لیستی از کارهای روزانه ممکن است کمک کننده باشد، از برچسب برای یادآوری یا یک برنامه ریز برای منظم بودن کمک بگیرید.
 وقتی که سرحال نیستید، تصمیمات مهم نگیرید. تا وقتی که دقیقا فکر نکرده اید، اگر احساس افسردگی می کنید از تصمیم گرفتن اجتناب کنید.
 افسردگی بیماری نیست که خودتان به تنهایی بتوانید آن را درمان کنید
درصورت امکان حتما با مشاور در ارتباط باشید

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha