سلام عزیزان

من در گیر و دار طلاق هستم.

خانواده شوهرم میگن بیا مهر حلال جون ازاد کن

پدرم هم رفته وکیل گرفته میگه باید مهر تو  بگیری

به نظرتون چه کار کنم من؟

پاسخ مشاور

مشاور پیش از ازدواج و زوج درمانی

دوست گرامی اطلاعات کاملی از خودتون ارائه ندادید.
چند سالتونه؟ چند سال از ازدواج تون میگذره؟ آیا فرزندی دارید؟ میزان تحصیلات تون چقدره؟ آیا شاغل هستید؟ به چه علت اقدام به جدایی کردید؟ آیا این ازدواج اول هر دوی شماست؟ شما درخواست جدایی کردید یا همسرتون؟ جدایی خواست شماست یا خواست پدر و مادرتون؟ مشکلات عمده شما و همسرتون سر چه چیزهایی بوده؟ آیا پیش از این هم شده که کارتان به جدایی برسد اما بعداً آشتی کرده باشید؟ در حال حاضر با چه کسی زندگی می‌کنید، چه مدت است که درگیر موضوع جدایی شده اید؟ آیا شما و همسرتان پیش از اقدام به جدایی برای حل و فصل مشکلات تان از یک زوج درمانگر مشاوره‌ و کمک حرفه ای دریافت کرده اید؟ اگر جدا شوید در منزل مستقلی زندگی خواهید کرد یا به منزل پدری باز خواهید گشت؟ خواست خودتان چیست؟ هزینه های مالی تون رو چه کسی تامین می کنه؟ خودتون یا خانواده تون؟ سیستم حمایتی شما برای گذر ازین مرحله چیست؟ (همدلی دوستان، خانواده، گروه های همیاری، مشاور)، آیا درآمد شخصی دارید؟ از نظر اقتصادی در چه وضعیتی قرار دارید؟ آیا همسرتان توان مالی پرداخت مهریه را دارد؟ برای زندگی پس از جدایی چه اهدافی در نظر گرفته اید؟ جدایی چطور به شما کمک می کند زندگی بهتری داشته باشید؟ تصمیم گیری در مورد چنین موضوعی به عوامل بسیار زیادی بستگی دارد و فاکتورهای مختلفی را باید در نظر بگیرید.

تجربه شما

login captcha

هنوز درخواست جدایی نکردیم.شوهرم شکایت الزام به تمکین کرده و من مهریه گذاشتم اجرا و به خاطر ضرب و شتم ازش شکایت کردم.

من دوستش داشتم خیلی زیاد الان دیگه نمیدونم.ولی طلاق خواسته خودمه.دیگه ارزش نداره این زندگی.

مشکل اصلی ما دمدمی مزاجی شوهرم،راحت دروغ میگه،با این که ادعای مذهبی بودن و هیئتی بودن می‌کنه فیلم پورنو میبینه.دیگه اعتباری پیشم نداشت.این یک سال هم می‌گفت یا انتقالی میگیرم میام پیش مامانم یا استعفا میدم تو رو هم طلاق میدم بری خونه بابات.وسواسی هم هست.همیشه دنبال بهونه که ناراحت باشه.

بله متاسفانه قبل عقد و قبل عروسی حتی تابستون قبلی دعوا کردیم و سه ماه قهر بودم و خانواده ها  جلسه گذاشتن والبته بدجور همو دوست داشتیم و با قول و تعهدهای شوهرم برگشتم پیشش.این دعواهای رسمی بدون درگیری های هر روزه ما.اصلا دوست نداشت با کسی رابطه داشته باشیم و و هر روز ناراحتی هر روز عصبانیت.هر روز دعوا .من دوستش داشتم بیش از نود درصد خودم واسه اشتی پیش قدم می‌شدم.

الان با خانوادم پدرو مادر و دو تا داداش و خواهر کوچیکم.نزدیک سه ماهه خونه بابام هستم.

من قبلا خودم رفتم پیش مشاور گفته باید شوهرت بیاد منم چندین بار ازش خواستم ‌‌ وگفته خودم مشکلات مو حل میکنم و منم بی خیال شدم(جلسه قبلی دادگاه گفته زنم مشکل اعصاب داره و رفته پیش روانپزشک و قرص اعصاب می‌خوره)

خواست خودم جدا شدن از کسی که به دروغ دست گذاشت رو قران که منو کتک نزده.تو سه ماه اخر چندین بار منو کتک زد که یه بارش حتی تا ۲۴ ساعت نتونستم از جام تکون بخورم.

هزینه هام با پدرم هست.وضع مالی متوسط اما وضع شعور و فرهنگ تا دلتون بخواد زیاد.در خانه ما اگر پولی نیست صفا هست.

از عمو بابام که بزرگ فامیل هست تا کل بزرگتر ها و خانواده ها و دوستام میگن حق تو این زندگی نیست میگن باید جدا شی. میگن اگه تا اخر عمر مجرد بمونی ضرر نمی‌کنی.از بس خانوادم حمایت‌م می‌کنن.خانوادم اصلا راضی به این وصلت نبودن اما الان بدون هیچ سرکوفت ی مثل کوه پشتم هستن.

نه متاسفانه درامد شخصی ندارم.توکل بر خدا ان شاء الله کار گیرم میاد.

شوهرم کارمند هست و امروز رفتیم دادگاه قاضی هم طرفش بوده و گفته نمی‌تونه مهر بده.فوق فوقش ماهی ربع سکه یا نیم سکه.

ان شاالله می‌خوام ارشد بخونم تا کار گیرم بیاد.

بعد از جدایی عزت نفسم حفظ میشه.دیگه ترس از کتک خوردن ندارم.دیگه ترسی ندارم بهم تهمت بزنه.دوستش داشتم و ... اما ۶سال فرصت داشت روز به روز مشکلات ما بیشتر و بیشتر می‌شد.

الان من حتی گوشی ندارم (هیچ چی از خونه شوهرم با خودم نیاوردم)این تبلت خواهر مه که باهاش پیام میدم.همین که خانوادم حالمو خوب میکنن راضیم.اما دیگه با مهر حلال جون ازاد راضی شدم.اما بابام راضی نیست میگه ماشین مو میفروشم وکیل میگیرم بیشتر واسه اثبات بی گناهی من به خاطر تهمتی که زد به خاطر این که کتف منو شکست منو این قد کتک زد که ۵روز بیمارستان بودم.و الان انکار می‌کنه.


به نظرتون اثبات حق مهم تره یا روزهای که من دارم تو دادگاه تباه میکنم؟

نه خوشبختانه فرزند ندارم.

ازدواج اول هر دوتامون.

دعوا اخر سر این که زیاد میری خونه تون(محل کار شوهرم سه ساعت با خونه مون فاصله داره و سه روز سر کار سه روز خونه هست تا می‌رفت سر کار من می‌رفتم خونه بابام از تنهایی می‌ترسم مادرش و خواهر ش هم همسایه ما هستن هر دو وسواسی شدید دارن و زندگی باهاشون غیر ممکن.در ضمن من یک ماه قبل درگیری اخرمون ابله مرغان گرفتم و نذاشت برم خونه گفت می‌ترسم ابله بگیرم)البته این بهانش بوده و شروع کرد به تهمت زدن به من که تو از شوهر خالت خوشت میاد و رفتی خونه تون تا ببینیش و فحش ناموسی به مامانم داد و منم کنترل تلویزیون رو پرت کردم و خورد ب تلویزیون و شکست و به این دلیل منو کتک زد.و کتفم شکست و چندین مورد کبودی در بدنم.که پنج روز بیمارستان بودم و سراغی از من نگرفتن نه خودش نه خانوادش.


سلام عزیزم ممنون که جواب منو دادید.

یکی یکی جواب میدم.

من۲۳سالمه.چهار سال نامزدی بعد دو ساله ازدواج کردم.لیسانس هم دارم و بیکارم.شوهرم وقتی اومد خواستگاری دانشجو ترم چهار دانشگاه ازاد بود بدون هیچ پشتوانه ای بعد دو سال تموم شدن درسش یه سال بیکار بود که به کمک بابام رفته سر کار.


پرسش ها و پاسخ های مشابه

مشاوره برای طلاق توافقی

پاسخ سلام خدمت شما و ممنون از اينکه مشکل تان را با ما در ميان گذاشتيد،طلاق به عنوان آخرين راه حل اگر واقعاً آخرين راه حل باشه می تونه مفيد باشه. اما در مورد رابطه شما من مطمئن نيستم که زمانش فرار رسيده با...

گرفتن مهریه یا طلاق توافقی

پاسخ بدبینی و درگیری فیزیکی دو عامل مهمی هستند که دوامِ رابطه ی زناشویی را به خطر میندازند.....فضای رابطه ی شما شاید به خاطر سن پایین هر دوتون، نبود تجربه ی کافی، ضعف مهارتهای ارتباطی، احساس نااَمنی و فقدا...

گذراندن جلسات مشاوره برای طلاق توافقی

پاسخ با سلامجلسات مشاوره الزامی هستند

طلاق توافقی

پاسخ سلام مهریه و نفقه گذشته شما قابل مطالبه است ولیکن از آنجا که طرح اینگونه دعاوی ساده نبوده و کیفیت طرح و مرجع آن با توجه به میزان و مراجع رسیدگی متفاوت است ، لذا ارائه پاسخ دقیق تر مستلزم طرح سوالاتی ا...