اختلاف با همسر بخاطر بی اعتمادی

سلام. من ۳۰ سالمه و شوهرم ۳۳ سالشه و دو تا دختر داریم و متاسفانه شوهرم اصلا حال و حوصله حرف زدن نداره و خیلی احساس تنهایی میکنم همیشه سرش تو گوشیه تا  حالا ندیدم با کسی باشه ولی از بس به گوشیش وابستست و از من دوره دیگه خسته شدم

بارها باهاش حرف زدم گاهی میگه حق داری و صبح یادش میره گاهی میگه ولم کن من آزادی ندارم از دست تو خسته شدم در صورتی که حداقل ۸۰ درصد مواقع ربختم تو خودم و هیچی نگفتم خیلی داغون شدم همیشا اضطراب دارم هیچوقک ارامش ندارم اصلا بفکر آرامش من نیست اگه دوتا بچه از نداشتم میرفتم ولی نمیشه خانوادمم کاری ندارن دیگه اضطراب و بدفکری و بیقراری شده کارم بچه شیر میدم و هیچ تفریحی ندارم و الان که نمیشه جایی رفت ولی غیر اینم هیچوقت پول نمیداد برم کلاسی جایی همه جاام خدوست داره خودش تنها بره اصلا دوست داره خونه ام تنها باشه کلا از من فراریه بخدا بیشتر مواقع حرفمو ریختم تو دلم که دعوا نشه از بس عصبی و بداخلاقه چیکارکنم دختر اولم ۶ سالشه دیگه میفهمه دعوا و بد دهنی وکتک باباشو .خیلی بد دهنه تا حرف میزنم فحش ناموسی میده راهنمایی کنید دلم میخواد شاد باشم اما هیچ راههی ندارم