سلام دختر مجرد 22 ساله ای هستم که در منطقه ما دختر 15 سال ازدواج میکنند، یعنی سن من بالاست، 

چهار سال پیش در سن 18 سالگی تعدادی خواستگار داشتم، ولی شغل آزاد داشتن و ممکن بود بیکاری و.. هم پیش بیاد و خونه و مال و... هم هیچ کدوم نداشتن در نتیجه اجاره نشینی و زیر منت شدن، حاضر به ازدواج نشدم، پدر منم شغل اش آزاد هست و مدتی هم بیکار بود و طعم فقر و بدبختی رو کشیدم... واسه همین حاضر به ازدواج با چنین خواستگارایی نشدم، کلا از سن 18 سالگی تا 19 سالگی فقط تعدادی خواستگار با شغل آزاد اومد و رفت... 

و من با وجود تمام اصرار های خانواده که میگفتن مجرد میمونی و.... گوش ندادم، فقط در مقابل گریه میکردم و قبول نمیکردم... فکر میکردم اگر صبر کنم خواستگار بهتری برام میاد....، علاوه بر این دوستی داشتم که اونم شغل پدرش آزاد بود، ختم سوره ی طه برداشت و شروع به خواندن کرد براش خواستگاری اومد ک فوق لیسانس بود و کار و ماشین داشت و همچنین خونه بسیار کیس مناسبی و ازدواج کرد و بسیار بسیار خوشبخته، اون رو که دیدم فکر کردم اگر منم به درگاه خدا دعا کنم و ختم بردارم، حاجت روا میشم.... سه ساله که ختم های مختلف برداشتم و دعا کرذم ولی دیگه حتی یه دونه خواستگار هم برام نیومد که نیومد... با اینکه توو اجتماع بودم و دانشگاه هم می رفتم ولی کسی نیومد....الان که چهار سال از زمانی که خواستگار داشتم میگذره، اون خواستگار هام ازدواج کردن بچه دارن و خیلی خوشبخت با زن هاشون زندگی میکنند، بسیار پشیمون ام  خیلی به این موضوع فکر میکنم و مخصوصا الان که سه ساله خواستگار هم نداشتم، به سمت خدا هم رفتم دعاهم کردم باز کسی نیومد.... و هر چی دختر توو اقوام کوچیکتر از من بودن ازدواج کرذن، خیلییی غمگینم خیلی، احساس پشیمونی از اشتباهاتی که کردم و احساس بد اینکه خدا هم دعاهمو اجابت نمیکنه... تنها و بی کس ام حتی در مقابل اشتباهاتم،به نظرتون چیکار کنم، لطفا فقط و فقط حرفای قشنگ و امیدوار کننده بزنید، لطفا شما دگه مثل بقیه سرزنشم نکنید... 

من اونروزا که خواستگار رد میکردم امید به اجابت دعا داشتم، ولی الان....



اطلاعات تکمیلی

سن 22 جنسیت زن شغل دانشجو وضعیت تاهل مجرد
پاسخ مشاور

مشاور مذهبی

سلام.
اصلاً با سرزنش کردن خود و دیگران و فکر کردن به گذشته، موافق نیستم.‌ ما از گذشته فقط باید درس بگیریم نه اینکه دائم به آن فکر کنیم و غصه بخوریم.

بیست‌ودو سالگی اصلاً دیر نیست. شما هنوز خیلی راه در پیش دارید و چه می‌دانید؟! شاید در آینده موقعیت‌های بسیار بهتری بیایند.
ازدواج چیزی نیست که انسان آن را به اجبار بپذیرد. هم شرایط باید باشد، هم میل درونی. در مورد شرایط، این را بدانید همین‌که پسری ایمان و اخلاق داشته باشد و واقعاً اهل کار و کسبِ روزیِ حلال باشد، کافی است. فرق ندارد چه شغلی داشته باشد. چون یک کارمند هم ممکن است بعد از مدتی به دلایل مختلف، بیکار شود. اما این مهم است که مرد اهل کار و به‌دست آوردن روزیِ حلال باشد. چون اگر اینطور باشد به‌هرحال بیکار نمی‌نشیند. 
از ترس روزی، ازدواج با اشخاص درستکار را رها نکنید. اصلِ روزی دست خداست و مقداری از آن با کار به‌دست می‌آید. 
اما هرگز به گذشته و خواستگاران قبل، فکر نکنید. فکر کردن به آنها نه‌تنها مشکلی از شما حل نمی‌کند بلکه مشکلی بر مشکلاتتان می‌افزاید.
شما با خیال آسوده به درس و کار و زندگی روزانهٔ خود مشغول باشید و امر ازدواج را به خداوند بسپارید. ازخداوند بخواهید بهترین را روزیتان کند. 
ان‌شاءالله به وقتش، یک همسر مناسب خواهد آمد. 
ضمناً همه چیز را در ظاهر زندگیِ افراد نبینید. خوشبختی فقط با ماشین و خانه به‌دست نمی‌آید. مرد باید اخلاق و ایمان و تعهد داشته باشد. اگر پسری این‌گونه بود، دنبال کارِ حلال هم می‌رود. 
موفق باشید. بیهوده نگران و ناامید نباشید و اصلاً به گذشته فکر نکنید.‌

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha