2709
درددل‌های مربی/ کتاب و اسباب‌بازی خیرات کنید!

درددل‌های مربی/ کتاب و اسباب‌بازی خیرات کنید!

1395/02/06 بازدید2135

 در کنار عنوان «درددل‌های مامان» ما تصمیم گرفتیم از بخشی با عنوان «درددل‌های مربی» نیز استفاده کنیم و از مربیان، مددکاران و پرستاران کودکان و تجربه‌هایی که با بچه‌ها داشته‌اند نیز برایتان بگوییم.

نی‌نی سایت: چند سال قبل، روزی یکی از دوستانم که مددکار بود و گاهی به کمک ما در کلاس‌های آموزشی کودکان کار می‌آمد به من گفت که بچه‌هایی را می‌شناسد که پنجشنبه‌ها و جمعه‌ها به امامزاده نزدیک خانه آنها می‌آیند. او توضیح داد که این بچه‌ها برای «قبرشویی» یعنی بابت تمیز کردن روی قبرها و آب و جار و گلاب آنها دستمزد دریافت می‌کنند. شاید الان این شغل چندان غریبه نباشد و کودکان زیادی را بتوان در امامزاده‌های مختلف مشغول این کار دید؛ اما آن زمان برای من شنیدن این مساله خیلی عجیب بود و تا به حال اسم شغلی به عنوان قبرشور به گوشم نخورده بود. قرار گذاشتیم تا جمعه همان هفته، سری به امامزاده بزنیم و بچه‌ها را ببینیم.

روز جمعه که رسید دلشوره عجیبی داشتم. خیلی زودتر از موعد سر قرار حاضر شدم. از فرصت استفاده کردم و کمی شکلات خریدم. بالاخره دوستم رسید و با هم به امامزاده رفتیم؛ نسبتا شلوغ بود. در کنار افرادی که برای زیارت آمده بودند، عده‌ای هم بر سر مزار عزیزان‌شان فاتحه و قرآن می‌خواندند و خلاصه همه در حال خودشان بودند. بچه‌های ریزودرشت، دختر و پسر که دبه‌ای آب به دست داشتند و شیشه‌ای گلاب، بین مقبره‌ها پخش بودند. از میان آنها دختر 13،14 ساله‌ای نظرم را جلب کرد که نسبت به بقیه هم بزرگ‌تر بود و هم انگار از سرووضع خودش و کاری که انجام می‌داد، خجالت می‌کشید. بسته شکلات را باز کردم و رفتم جلویش گرفتم و همین طور که شکلات‌ها را تعارف کردم سر صحبت را با او باز کردم. 14 ساله و نامش فاطمه بود. در حین صحبت متوجه شدم که مرتب بین درخت‌های اطراف را نگاه می‌کند، مطمئن بودم که کسی ما را زیر نظر دارد، بنابراین خیلی معذبش نکردم و رفتم. تمام ترفندهایی را که بلد بودم به کار بردم تا بالاخره توانستم قراری برای هفته آینده با او بگذارم.
چرخی دیگر با دوستم زدیم و زیارتی کردیم. موقع برگشت از دور فاطمه را دیدم که با یک خانم چادری بین درخت‌ها صحبت می‌کند. احتمالا همان کسی بود که ما را از دور زیر نظر داشت. مادرش بود؛ این را چند هفته بعد، پس از چند پنجشنبه و جمعه دیگر که با هم سپری کردیم، فهمیدم. خدا را شکر فاطمه و خواهر و برادرهایش همه مدرسه می‌رفتند و درس می‌خواندند. اما مجبور بودند با توجه به اینکه پدرشان درگیر بیماری روحی شدیدی بود و کار نمی‌کرد، در کنار کار برادر بزرگترشان پنجشنبه‌ها و جمعه‌ها به قبرشویی مشغول باشند.
مادر فاطمه نگران مخارج او بود؛ چون از طرفی روز به روز بزرگ‌تر می‌شد و از این کار خجالت می‌کشید و از طرف دیگر برای درس و مشق به مخارج بیشتری احتیاج داشت. او آرزو داشت که فاطمه دکتر شود! از شنیدن حرف‌هایش و نگرانی او برای درس فاطمه خیلی متعجب شدم. با خودم فکر کردم چطور این همه نگران درس اوست اما وادارش می‌کند که قبرشویی کند؟ وقتی سوالم را با مادر فاطمه در میان گذاشتم توضیح داد که مادر خودش بیرون از منزل کار می‌کرد و همیشه عصبی و خسته بود، به همین خاطر راه حل انتخابی او این بود که برخلاف مادرش، در خانه بماند و بچه‌ها کار کنند. این راه‌حل به نظرش بسیار منطقی و درست می‌آمد و حتی وقتی به او گفتیم که متاسفانه این کار به روحیه بچه‌ها به شدت آسیب می‌زند و آنها را درگیر افسردگی می‌کند، حرف ما را قبول نمی‌کرد. مادر فاطمه می‌گفت که اگر بچه‌ها مثل من روزی یک ساعت بیشتر مادرشان را نمی‌دیدند و آن موقع هم مجبور بودند تا تمام عصبانیت‌های او را تحمل کنند، مانند من می‌شدند؛ دیگر درس نمی‌خواندند و برای فرار از دست کتک‌های مادر خسته از کارشان زود ازدواج می‌کردند! باز هم زنجیره‌ای باطل پشت مشکلات فاطمه بود. 
توسط دوستان خیرخواه هزینه کلاس‌های جانبی بچه‌ها مثل کلاس زبان و... تامین و قرار شد که حداقل دخترها با یادگیری حرفه بافندگی و مرواریدبافی به کار در منزل در اوقات بیکاری مشغول باشند. سعی کردیم در کنار کلاس‌های آموزشی جشن‌هایی به بهانه تولدهای دسته جمعی برای بچه‌های قبرشور آنجا داشته باشیم تا کمی روحیه تخریب شده این کودکان را التیام دهیم و آنها را با شادی‌های زندگی آشتی دهیم.
از آن روزها خیلی می‌گذرد و من دیگر از دیدن بچه‌های قد و نیم‌قد در قبرستان‌ها تعجب نمی‌کنم. فقط به این فکر می‌کنم که گاهی عروسک و اسباب بازی و کتاب هم می‌تواند خیرات مناسبی برای رفتگان‌مان باشد!

فرزانه/ آموزشگر مهارت‌های زندگی‌کودکان

ارسال نظر شما

login captcha
واقغا که پیشنهاد خیلی خوبی بود. به دست آوردن دل این بچه های معصوم باعث میشه روح درگذشتگان ما در آرامش بیشتری باشند.
تشکر

پربازدیدترین ها