2783
جستجوی انسانیت در سینمای کیارستمی

جستجوی انسانیت در سینمای کیارستمی

نویسنده نی نی سایت 1 ماه پیش بازدید495

 

قراره چی بدونیم؟

  • عباس کیارستمی کی بود؟
  • انسانیت توی سینمای کیارستمی یعنی چی؟
  • انسان در جستجوی معنا
  • نظر منتقدهای داخلی و خارجی درباره انسانیت در آثار کیارستمی
  • در نهایت، انسان کیارستمی کیه؟
  • اخلاقیات در سینمای کیارستمی چه‌شکلی بود؟

عباس کیارستمی از جمله کارگردان هایی هست که هر بار خوانش های متفاوتی از آثار او صورت می پذیره و غنای آثار وی بیش ازپیش منتقدان و علاقه مندان به فیلمهای او  رو به هیجان میاره. یکی از وجوه خاص آثار کیارستمی نوعی تجربه ی تعالی و معنوی هست که مخاطب در حین تماشای این فیلم ها پشت سر می ذاره. این تجربه مرهون سبک بی پیرایه و ساده ی کیارستمیه که به تماشاگر فرصت می ده تا بیشتر تفکر کنه.

عباس کیارستمی کی بود؟

عباس کیارستمی یکی از اون فیلم‌سازای خاص و بی‌ادعای ایرانی بود که با وجود سادگی فیلم‌هاش، دنیا رو به تحسین وا‌داشت. متولد ۱۳۱۹ بود و سال ۱۳۹۵ از دنیا رفت، اما فیلم‌هاش هنوز زنده‌ن. از همون اول که کارش رو با فیلم‌های کودکانه توی کانون پرورش فکری شروع کرد، یه چیز توی نگاهش خاص بود. کیارستمی بلد بود با سکوت حرف بزنه، با تصویر معنا خلق کنه، و با قصه‌های ساده، سوال‌های عمیق انسانی رو مطرح کنه. به قول خودِ کیارستمی: "من فیلم نمی‌سازم که جواب بدم، فیلم می‌سازم که سوال ایجاد کنم."

عباس کیارستمی

انسانیت توی سینمای کیارستمی یعنی چی؟

وقتی می‌گیم "انسانیت توی سینمای کیارستمی"، منظورمون یه سری ویژگی‌های مشخصه؛ چیزهایی مثل همدلی، صداقت، شرافت، تلاش برای بقا، پرسش‌گری، و حتی اشتباه کردن. انسان توی فیلم‌های کیارستمی یه قهرمان نیست، یه آدمه. یه آدم معمولی، با دغدغه‌های معمولی. اما درست همین آدم‌ها هستن که فیلم‌هاش رو جهانی کردن.

از "خانه دوست کجاست؟" تا "طعم گیلاس" – انسان در جستجوی معنا

مثلاً توی سه‌گانه‌ معروف کوکر (که با فیلم «خانه دوست کجاست؟» شروع میشه)، یه بچه‌ی ساده فقط دنبال اینه که دفتر دوستش رو بهش برسونه. همین قصه‌ی کوچیک، تبدیل میشه به یه سفر انسانی عمیق. ما توی این مسیر با آدمایی آشنا می‌شیم که کمک می‌کنن، شک می‌کنن، بی‌تفاوتن یا دل می‌سوزونن. همه‌ی اینا یه جور تصویر از انسانه.

توی «زندگی و دیگر هیچ» که ادامه‌ی همون قصه‌ست ولی توی واقعیت زلزله‌ی رودبار، کیارستمی میاد و واقعیت و داستان رو قاطی می‌کنه. فیلم‌ساز (یا نماینده‌اش) دنبال دو بازیگر فیلم قبلیه، اما چیزی که ما می‌بینیم، تلاش آدم‌ها برای ادامه دادن زندگیه. این فیلم درواقع یه مستند شاعرانه‌ست از انسانیت زیر آوار.

و «زیر درختان زیتون» که سومین بخش این سه‌گانه‌ست، درباره‌ی پسریه که عاشق یه دختر شده و با وجود همه‌ی مخالفت‌ها و رد شدن‌ها، هنوز امید داره و تلاش می‌کنه. عشق، امید و پایداری توی یه قالب ساده، اما عمیق انسانی.

"طعم گیلاس": مرگ یا معنا؟

یکی از مهم‌ترین فیلم‌های کیارستمی از نظر جهانی، فیلم «طعم گیلاس»ه که نخل طلای جشنواره کن رو گرفت. توی این فیلم، مردی دنبال کسی می‌گرده که بعد از خودکشی‌اش، جنازه‌اش رو دفن کنه. همه‌ی آدمایی که باهاش روبه‌رو می‌شن، انگار نماینده‌ی نوعی از نگاه به زندگی‌ن. یکی دلش می‌سوزه، یکی پول می‌خواد، یکی نصیحت می‌کنه. اما درنهایت، فیلم سوالی رو مطرح می‌کنه: آیا زندگی ارزش ادامه دادن داره؟ کیارستمی با سکوت و قاب‌های طولانی این سوال رو توی ذهن مخاطب می‌کاره، بدون اینکه خودش جواب قطعی بده.

نظر منتقدهای داخلی و خارجی درباره انسانیت در آثار کیارستمی

منتقدای زیادی درباره‌ی سینمای کیارستمی حرف زدن. مثلا:

  • ژان لوک نانسی، فیلسوف فرانسوی، کیارستمی رو "فیلم‌سازی که به زندگی نگاه می‌کنه، نه به داستان" معرفی می‌کنه. به نظرش، توی سینمای کیارستمی، خودِ انسان و رابطه‌ش با مرگ، طبیعت، و سکوت، مهم‌تر از هر دیالوگ و قصه‌ایه.
  • جاناتان روزنبام، منتقد آمریکایی، می‌گه: «فیلم‌های کیارستمی درباره‌ی آدم‌هایی‌ان که دنبال چیزی فراتر از خودشون می‌گردن. دنبال معنا، دنبال بخشش، دنبال بودن.» روزنبام معتقده که این‌جور سینما از جنس سینمای هالیوود نیست، چون می‌خواد مخاطب فکر کنه، نه صرفاً سرگرم شه.
  • توی ایران هم منتقدهایی مثل هوشنگ گلمکانی بارها گفتن که کیارستمی تونسته تصویر انسانی ایرانی رو بدون کلیشه به دنیا نشون بده. تصویری از مردمی که نجیب‌ن، اما گاهی خسته، صادق‌ن، اما گاهی خاموش، و همین پیچیدگی‌ها، فیلم‌هاشو زنده نگه داشته.

فرم ساده، اما محتوا عمیق

یه نکته‌ی مهم درباره‌ی فیلم‌های کیارستمی اینه که ظاهرشون خیلی ساده‌ست. دوربین ثابت، دیالوگ کم، لوکیشن‌های طبیعی و آدم‌های غیرحرفه‌ای. اما پشت این سادگی، یه جهان پنهونه. کیارستمی نمی‌خواست با رنگ و لعاب گولمون بزنه، می‌خواست حواسمون رو از ظاهر برداره و ببره به عمق. مثلاً توی «ده»، دوربین فقط روی داشبورد ماشین فیکس شده، اما از دل همین گفت‌وگوهای معمولی، درد جامعه و زن‌ها و روابط انسانی بیرون می‌زنه.

طبیعت، آینه‌ی روح انسان

کیارستمی همیشه طبیعت رو وارد فیلم‌هاش می‌کرد. جاده، درخت، کوه، آسمون، خاک. اینا فقط پس‌زمینه نبودن، خودشون هم شخصیت داشتن. خیلی وقتا تنهایی یا امید آدم‌ها رو از طریق طبیعت نشون می‌داد. مثلاً اون صحنه‌ی آخر «طعم گیلاس» که صدای پرنده‌ها میاد، یا نماهای بلند جاده‌ها توی فیلم‌های مختلفش، همه‌ش یه چیزی درباره‌ی زندگی و مرگ می‌گن، بدون اینکه بگن.

در نهایت، انسان کیارستمی کیه؟

انسان توی سینمای کیارستمی، کسیه که سوال داره، دنبال راحته، اما قطعیت نداره. می‌تونه یه بچه باشه، یه راننده، یه کارگر، یا حتی یه کارگردان. چیزی که کیارستمی نشون می‌ده اینه که انسانیت توی جزئیات و انتخاب‌های کوچیکه. اینکه به دوستی وفادار بمونی، امیدت رو از دست ندی، با مرگ مواجه شی و باز هم به زندگی فکر کنی.

عباس کیارستمی

اخلاقیات در سینمای کیارستمی چه‌شکلی بود؟

1. قضاوت نکردن آدم‌ها
اولین نکته اینه که کیارستمی هیچ‌وقت شخصیت‌هاشو قضاوت نمی‌کرد. حتی اگه یه آدم تصمیمی اشتباه می‌گرفت یا کاری غیرمعمول انجام می‌داد (مثل خودکشی در «طعم گیلاس»)، کیارستمی اون رو محکوم نمی‌کرد. بلکه تلاش می‌کرد انگیزه‌ی اون آدمو بفهمه و به بیننده هم این فرصت رو بده که درک کنه، نه قضاوت.

2. اخلاق توی جزئیات
کیارستمی اخلاقیات رو توی انتخاب‌های کوچیک نشون می‌داد، نه لزوماً توی اتفاقات بزرگ. مثلاً در «خانه دوست کجاست؟»، اخلاق از دلِ یه انتخاب ساده درمیاد: اینکه یه بچه راه طولانی رو طی می‌کنه که فقط دفتر دوستش رو برسونه. این حرکت ساده، یه رفتار اخلاقی عمیقه که نشون می‌ده وفاداری، مسئولیت‌پذیری و همدلی چقدر مهمه.

3. اخلاق نسبی، نه مطلق
کیارستمی اعتقاد نداشت که یه قانون اخلاقی برای همه وجود داره. توی فیلم «طعم گیلاس»، مردی که قصد خودکشی داره، با چند نفر صحبت می‌کنه. یکی تشویقش می‌کنه منصرف شه، یکی فقط پول می‌خواد، یکی دل‌سوزی می‌کنه، و هر کدوم دلیلی دارن. این نشون می‌ده که از نظر کیارستمی، اخلاق وابسته‌ست به شرایط، آدم‌ها، و تجربه‌های شخصی.

4. احترام به زندگی – حتی در دل مرگ
در «طعم گیلاس»، مردی دنبال مرگه، اما کیارستمی در عین حال نشون می‌ده که زندگی چقدر باارزشه. بدون اینکه نصیحت کنه، با تصویرهایی از خاک، طبیعت، نور، صدای پرنده‌ها، یادمون می‌ندازه که زندگی هنوز چیزی برای دیدن و حس کردن داره. این نگاه شاعرانه به زندگی، خودش یه اخلاقیته: تقدیس زندگی بدون اجبار.

5. تربیت اخلاقی بی‌واسطه
فیلم‌هایی مثل «زنگ تفریح» یا «مشق شب» درباره‌ی بچه‌ها و مدرسه‌ هستن. این فیلم‌ها مستقیم نمی‌گن چه کاری خوبه یا بد، اما از خلال رفتار معلم‌ها، بچه‌ها، والدین و آموزش، به ما نشون می‌دن که اخلاقیات چطور در جامعه شکل می‌گیره. مخصوصاً در «مشق شب»، سوالاتی که از بچه‌ها پرسیده می‌شه، یه جور بررسی غیرمستقیم آموزش اخلاقه.

نتیجه‌گیری

سینمای کیارستمی یه جستجوی بی‌پایانه؛ جستجویی برای فهمیدن انسان، بدون قضاوت، بدون شعار. کیارستمی ثابت کرد که برای گفتن حرف‌های بزرگ، لازم نیست فریاد بزنی. می‌تونی نجیب، آروم و شاعرانه، دل آدم‌ها رو بلرزونی. واسه همینم هست که حتی سال‌ها بعد از مرگش، هنوز درباره‌ی فیلم‌هاش حرف می‌زنیم. چون چیزی که اون دنبالش بود – یعنی انسانیت – هنوز سوال ما هم هست.


 

ارسال نظر شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
2788

پربازدیدترین ها

آموزش از پوشک گرفتن

نوشته

1 هفته پیش
|
3108 بازدید

چگونه از کودک معلول مراقبت کنیم

نوشته

5 روز پیش
|
1880 بازدید
tele