2737
2734
مال من قابل گفتن نیست عقد بودیم تو بغل هم خوابیده بودیم منم نفخ کرده بودم و وایییی الانم بیادم میفته می میرم از خجالت اون موقع هم خیر سرم مثل هر زنی دوست داشتم خاص و دلربا باشم که همش با یه باد ناغافل به باد رفت و بدتر از اون اینکه شوهرم یهو پرید و گیح و واویج دورو برشو نگاه می کرد منم تو بغلش به روی خودم نیاوردم و اونم هنگ کرده بود که صدای چی بود
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



2731
مثلا زمان آشنایی رفتیم یه فست فود معروف ک تو میدون بود.گفتیم دور میدون بچرخیم تا جای پارک پیدا کنیم..یه یه دور ک زدیم یهو من هیجانزده کفتم اااااا...یه فست فودی هم اینوره میدونه.شوهری با چشای گرد منو نگاه میکرد بعد گفت همون قبلیه ما یه دور تو میدون زدیم دوباره اومدیم جلوش
2740
چند روز پیش شوهرم در شیشه مربا رو خیلی محکم بسته بود منم هی زور میزدم باز نمیشد یهو.با عصبانیت بهش گفتم چرا اینو انقدر محکم بستی حتی حضرت ابوالفضل هم.نمیتونه بازش کنه!!! شوهرمم چشاش چهارتا شده بود گفت قربون سواد مذهبیت برم حضرت ابوالفضل اصلا دست نداره که بخواد اینو برات باز کنه!!!! بسیار شرمنده شدیم هم از حضرت هم از همسر!!!!
وصف رخساره خورشید ز خفاش مپرس  دوست عزیز لطفا متن امضاء من رو بخونید نی نی سایتی گرامی لطفا اگر با کامنتهای من مخالفتی داشتید احساستون رو کنترل کنید و من رو ریپلای نکنید مگر اینکه مستقیما شما رو مخاطب قرار داده باشم یا استارتر تاپیکی باشید که توش پست گذاشتم ، من مایل نیستم هیچ بحث و تبادل نظری با مخالفانم داشته باشم مگر اینکه خودم اعلام آمادگی کنم پس خودتون رو خسته نکنید و با اجتناب از هر بحث بیهوده ای در حق اعصاب و شخصیت من و خودتون لطف بزرگی بفرمایید
سلام، منم اولین روزای آشنایی رفتیم بیرون،همه شیک و پیک چیزی سفارش میدن که دهنشونو کوچیک باز کنن و کمی میخورن،،، من بیچاره از دانشگاه اومده بودم گشنه مثل اژدها همبرگر گاز میزدم اونم نگام میکرد،،،،، الانم یادم می افته خجالت میکشم.
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز