مال من قابل گفتن نیست عقد بودیم تو بغل هم خوابیده بودیم منم نفخ کرده بودم و وایییی الانم بیادم میفته می میرم از خجالت اون موقع هم خیر سرم مثل هر زنی دوست داشتم خاص و دلربا باشم که همش با یه باد ناغافل به باد رفت و بدتر از اون اینکه شوهرم یهو پرید و گیح و واویج دورو برشو نگاه می کرد منم تو بغلش به روی خودم نیاوردم و اونم هنگ کرده بود که صدای چی بود