دیروز به یاد تو و آن عشق دل انگیزبر پیکر خود پیرهن سبز نمودمدر آینه بر صورت خود خیره شدم بازبند از سر گیسویم آهسته گشودمعطر آوردم بر سر و بر سینهفشاندم چشمانم را ناز کنان سرمه کشاندمافشان کردم زلفم را بر سر شانهدر کنج لبم خالی آهسته نشاندمگفتم به خود آنگاه صد افسوس که او نیستتا مات شود زین همه افسونگری و نازچون پیرهن سبز ببیند به تن منبا خنده بگوید که چه زیبا شده ای باز🩵
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من لاغر بودم البته الانم لاغرم ولی یکم ک چاق شدمه همه میگن بد شدیع شاید واقعا لاغری و خوشگلی
دیروز به یاد تو و آن عشق دل انگیزبر پیکر خود پیرهن سبز نمودمدر آینه بر صورت خود خیره شدم بازبند از سر گیسویم آهسته گشودمعطر آوردم بر سر و بر سینهفشاندم چشمانم را ناز کنان سرمه کشاندمافشان کردم زلفم را بر سر شانهدر کنج لبم خالی آهسته نشاندمگفتم به خود آنگاه صد افسوس که او نیستتا مات شود زین همه افسونگری و نازچون پیرهن سبز ببیند به تن منبا خنده بگوید که چه زیبا شده ای باز🩵