دیروز دعوت بودیم خونه جاری تولد دخترش بود ولی تولد نگرفته بودن جاریم گفت امروز تولد یسنا بود ( اسم مستعار) ولی نتونستیم بگیریم منم معذرت خواستم گفتم اگه می دونستم کادو می گرفتم دختره موقع خدا حافظی به دخترم گفته امروز برای تولدم مهمون داشتیم ولی گفتیم فردا بیاین یعنی ما رو قابل ندونستن حالا منم میخوام تو واتساپ پیام بدم ولی نمیدونم چی بنویسم همیشه از این نیش وکنایه ها میزنن مثلا دفعه قبل که اومده بودن خونه پدر شوهرم لباس شیک پوشیده بودن پسرم گفته بود مبارکه تازه خریدین گفته بودن نه تازه نخریدم ما هر وقت میاییم روستا ( خونه ما روستاس) لباس کهنه میپوشیم اتفاقی اومدیم اینجا یا یه بار دخترم از پسر عمویش یه سوالی پرسیده بود اونم گفته بود دهاتی ها از این چیزا سر در نمیارن حالا من میخام یه عکس العملی نشون بدم ننشون هم عین خودشونه انگار خودش بچه بالای شهره وما از پشت کوه اومدیم