2733
2734
اول از خودم شروع میکنم.

من کلاس اول دبستان بودم.

با خواهر بزرگم میرفتیم نونوایی.یه پسری اونجا بود به اسم قاسم که سنش حدود 25 سال بود.موهای فرفری مشکی داشت و پوست تیره.
وظیفش این بود نون رو از تنور در بیاره و سرمیخ بذاره...
ازون خوشم اومده بود.و در کمال وفاحت به خواهرم میگفتم من با قاسم عروسی میکنم وقتی بزرگ شدم


حالا جالبه کلاس پنجم بازم از یک نونوا خوشم اومده بود که اسمش احمد بود و کارش گذاشتن نون توی تنور بود...



حالا دیگه بماند بعدش از چه آدمای عجیبی خوشم میومد
شما تعریف کنین تا من بازم بگم

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

من دوم راهنمایی بودم فک میکردم پسر همسادمون بهم نظر داره میخواد بیاد من زنش بشم میدیدمش دست و دلم میلرزید
زندگی زیباست.........[smiley]s/sm79.gif[/smiley][smiley]s/sm79.gif[/smiley][smiley]s/sm79.gif[/smiley][smiley]s/sm81.gif[/smiley][smiley]s/sm82.gif[/smiley][smiley]s/sm82.gif[/smiley][smiley]s/sm79.gif[/smiley][smiley]s/sm79.gif[/smiley][smiley]s/sm79.gif[/smiley][smiley]s/sm81.gif[/smiley][smiley]s/sm82.gif[/smiley][smiley]s/sm82.gif[/smiley][smiley]s/sm79.gif[/smiley][smiley]s/sm79.gif[/smiley][smiley]s/sm79.gif[/smiley][smiley]s/sm81.gif[/smiley][smiley]s/sm82.gif[/smiley][smiley]s/sm82.gif[/smiley][smiley]s/sm79.gif[/smiley][smiley]s/sm79.gif[/smiley][smiley]s/sm79.gif[/smiley][smiley]s/sm81.gif[/smiley][smiley]s/sm82.gif[/smiley][smiley]s/sm82.gif[/smiley][smiley]s/sm79.gif[/smiley][smiley]s/sm79.gif[/smiley][smiley]s/sm82.gif[/smiley][smiley]s/sm82.gif[/smiley]
2728
منم اولین بار سن دوم راهنمایی بودم توی یه مهمونی یه پسری بود حدود 25 ساله خیلی میرقصید و قشنگ هم میرقصید وسط مهمونی هم لنگه جورابش از پاش در اومد انقدر شلنگ تخته انداخت. خخخخخخخخخ دوست داشتم زن اون بشم البته تو دلما خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
سایت شده عین سمساری همه چی شلمشورباست. عمووو لطفا قالب قبلیو برگردون.
عزیزم خیلی بامزه بود منم کلاس سوم بودم از پسر عموم خوشم می یومد اونم تقصیر خودس بود 8 سال از من بزرگتر بود منوبغل کرد و ازم پرسید زنم می شی؟ همین باعث شد من توهم بزنم که درآینده با اون ازدواج می کنم یادش بخیر دورانی بود
بر آنچه گذشت، آنچه شکست، آنچه نشد.... حسرت نخور، زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمی شد.
مینااااااا تو هم دوم راهنمایی منم
زندگی زیباست.........[smiley]s/sm79.gif[/smiley][smiley]s/sm79.gif[/smiley][smiley]s/sm79.gif[/smiley][smiley]s/sm81.gif[/smiley][smiley]s/sm82.gif[/smiley][smiley]s/sm82.gif[/smiley][smiley]s/sm79.gif[/smiley][smiley]s/sm79.gif[/smiley][smiley]s/sm79.gif[/smiley][smiley]s/sm81.gif[/smiley][smiley]s/sm82.gif[/smiley][smiley]s/sm82.gif[/smiley][smiley]s/sm79.gif[/smiley][smiley]s/sm79.gif[/smiley][smiley]s/sm79.gif[/smiley][smiley]s/sm81.gif[/smiley][smiley]s/sm82.gif[/smiley][smiley]s/sm82.gif[/smiley][smiley]s/sm79.gif[/smiley][smiley]s/sm79.gif[/smiley][smiley]s/sm79.gif[/smiley][smiley]s/sm81.gif[/smiley][smiley]s/sm82.gif[/smiley][smiley]s/sm82.gif[/smiley][smiley]s/sm79.gif[/smiley][smiley]s/sm79.gif[/smiley][smiley]s/sm82.gif[/smiley][smiley]s/sm82.gif[/smiley]
2738
خخخخخخخ منکه یادم نمیاد اولین بار از شوهرم خوشم اومده بود اخه 4 تا داداش داشتم 5 تا پسر عمو با همشونم لج داشتم حالا هم بشدت از مردا متنفرم دست خودمم نیست حالا شوهری رو دوستش دارم برام عجیبه
کلاس اول راهنمایی از یکی خوشم اومده بود راننده پیکان سفید بود....قیافشم خیلی خز بود....پشت مو داشت و آهنگای جواد یصاری گوش میکرد...

یه روز که از جلوش رد میشدم بهم گفت :هوی شمارمو بگیر....

منم ترسیده بودم و نگاهش نکردم و داشتم رد میشدم از جلوش،که بهم گفت:دماغت مثل هویجه

آنچنان دلم شکست که تا شب گریه میکردم

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز