بچه که بودم یکی از افسران بالا مقام ارتش اومد خونمون....بابام ارتشی بود.....لیوان اب دم دستش بود ریخت...من ندیده بودم...رفتم کنارش نشستم فهمیدم فرش خیسه بهش گفتم عمو بلند شو نم دادی!!! بابام اینا آب شدن از خجالت...اما ایشون بغلم نمود و موااااااچم کرددددد