شوهرم حساس شده میگه حتما حاجتی داره که تموم نمیکنه میگم چه حاجتی می تونه داشته باشه میگه حتما میخواد از مجردی در بیاد نمیخاد ارتباطشو قطع کنه دیروزم بهش گفتم زنگ بزن ببین نمیاد آخه تقریبا کارش تموم شده میگه نگران نباش تو ناهار بپز الان سر وکلش پیدا میشه دیگه خسته شدم میگم عوض این حرفا باهاش اساسی حرف بزن بیاد یا تموم کنه یا بدیم به یه نفر دیگه اصلا عین خیالش نیست