آخ یادم اومد سحر مال ده سال پیشه
اصلا یادم نمیاد ده سال پیش، چه شخصیتی داشتم
چون بلطف خدا واقعا تواین ده سال فرازنشیبهای زیادی داشتم.
من بجایی رسیدم که مطمئن شدم هویتم درکنار. خونواده همسرم رسما ازمن گرفته شده
چون اونارو اولویت زندگیم قرارداده بودم
کم کم روابط رودرست کردم کم کردم
حتی مدتی بخاطر بی احترامی خ ش که اومدخونه من رابطموقطع کردم قبلا میومدن خونه من شوخی های بیجا بیحرمتی ووو میکردن ومن لبخندمیزدم
اما با آخر اعتراض کردم وایشون شخصیت واقعیش نشون همسرم داد بعدازون کم کم ازخونواده همسر دورشدم تنهاش م چون توشهر غریبم ولی هویتموپیداکردم
الان هفته یبار به مادرهمسر وپدرش سرمیزنم و کمترین مراوده را با خواهراش دارم چون آدم های عجیبی هستن ودرمورد عروس عقاید وحشتناکی دارن وچارشون دوری ودوستی.