2410
2553
عنوان

عکس خاطراه هاتون همراه با داستانش

97341 بازدید | 87 پست
سلام

منظور من از این موضوع و تاپیک شریک کردن دوستامون در لحظه های شاد همدیگه بود

اگه دوست داشتید بیاید تا شادیهامونو با هم شریک بشیم

دوستتون دارم

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥 

من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود و حتی توی تعطیلی های عید هم هستن. 

بیا اینم لینکش ایشالا مشکلت حل میشه 💕🌷

امروز یه سوتی دادم
پیراهن شوشو رو که تازه بود باید اطو می کردم اما بخاطر اینکه یه کم سنگین شدم ( بارداری ) پیراهن رو دادم به مادر شوهرم تا ببره سر کوچه بده اکبر آقا تا توی همو ن خشکشویی اطو کنه .
بعد از دو ساعت مادر شوهرم لباس رو آورد و من از اونجایی که به اطو لباس حساسیت دارم اخمهام رفت تو هم که این اکبر آقا قبلا لباسها رو سیاه می کرد حالا لباس صاف میدی چروک تحویل میده من خودم بهتر اطو می کنم با اشاره به لباس گفتم آخه نگاه کن این چه وضعیه ؟ نمیشه پوشید خودم دوباره اطو می کنم .
مادر شوهرم سرخ و سفید شد و گفت : اکبر آقا بسته بود فکر کردم پیراهن لازم دارین خودم اطو کردم ....
وای شما فکر کنید من چه شکلی شدم ؟
بارون باشه تو باشی یک خیابون بی انتها باشه … به دنیا میگم…خداحافظ !
2720
سلام به همهههههههههههههههههههههه

بچه ها چند روز پیش عروسیه دوستم بود همه ی دوستا بعد از مدتها دور هم جمع شده بودن...
خلاصه جاتون خالی ... جو گیر شده بودم ...
گفتم بچه ها حالا که همه هستیم بیاید یه دسته عکسه جمعی(بجای عکسه دسته جمعی!) بندازیم!!!!!!!!!!!!!
ها ها هاااااااااااااااااااا
کلی سوزه شدم اون شب.........

خدایا چنان کن که روزهای عمرم در انجام کاری سپری شود که مرا برای آن آفریدی.
قرار بود یکی بیاد در خونمون که من اصلا حوصلشو نداشتم اخه عقل درست حسابی نداشت...اومد 2 3 بار آیفون زد من هم خودمو زدم به بی خیالی...تا اینکه خسته شد و رفت....بعد از یکی دو ساعت دوباره برگشت و دوباره کلی آیفون زد..من هم که دیدم چاره ای ندارم رفتم دم در ...و چون حوصله نداشتم گله کردم که چرا دیر اومدی...اونم طفلک کلی قسم و آیه که من اومدم و....منم گفتم ساعت 11 که اومدی دم در من صدای آیفون رو نشنیدم ! شانس آوردم یارو مشنگ بود وگر نه چه سوتی ازم می گرفت!ساعتشم گفتم!
Lilypie First Birthday tickers
واقعا با حالید.امشب اتفاقی این پست هاروخوندم وکلی خندیدم.
منم یک چیز بگم.تا شاید دیگران بخندند
یکی از دانش آموزانم رو توکلاس درس آوردم پای تخته که یک جمله بنویسه وتجزیو ترکیب کنه.وهمیشه چون میدونم بچه ها توی املای فارسی هم اشکال دارند چه برسه به عربی جملات روخودم مینویسم ولی اون روز خیلی خسته بودم وگفتم اون بنویسه.خلاصه توی اون جمله کلمه ی الغدیر بود .ودانش آموزم نوشت"القدیر"منم عصبانی شدم وگفتم واقعا خجالت آوره اینطور مینویسن ؟؟؟؟وداد زدم با ؛غ"علی بنویس.وهمه مونده بودن غ علی چیه؟؟؟ووقتی دیدم همه بهت زده اند تازه یادم اومد چه گندی زدم.
هرگز به یک زن نگو:
تو که خانه بودی چه کار کردی؟
خستگیت واسه چیه؟
.باید دقیق تر نگاه کنی. ریزبین باشی?!
او هیچ کاری هم نکرده باشد، امیدت را
در این خانه زنده نگه داشته است
2714
چند وقت پیش یکی از آشنایان مادرم که همسایشون هم هست به رحمت خدا رفته بود.منم با همسرم رفتم خونه مادرم وتنها برادرم اونجا بود.عموی مادرم با پسرهاش که تازه از راه اومده بودند ومیخواستند برن مراسم اومدن خونه مادرم که برند دستشویی وکی یکی میرفتند دستشویی وچون عجله داشتند برای رسیدن به مراسم همشون توحیاط مونده بودند.وقتی کار اجابت مزاجشون تموم شد وخواستند برند وداشتند خداحافظی میکردندوگفتند: با اجازه .منم برای اینکه تو تعارف کم نیارم گفتم :دستتون درد نکنه زحمت کشیدید.لطف کردید تشریف آوردید.یهو یک صدای بلند انفجارگون از پشت سرم اومد دیدمداداشم وشوهرم غش کردند از حنده وبندگان خدا مهمونهامون واسه اینکه من شرمنده نشم تند ریختند توماشین و رفتند.ومنم با عصبانیت رفتم تا دو غش کرده رو نجات بدم وهمش غر میزدم اگه نمی خندیدید اونا نمی فهمیدند.
هرگز به یک زن نگو:
تو که خانه بودی چه کار کردی؟
خستگیت واسه چیه؟
.باید دقیق تر نگاه کنی. ریزبین باشی?!
او هیچ کاری هم نکرده باشد، امیدت را
در این خانه زنده نگه داشته است
این مطلب هم خاطره هست هم از مضرات کار تو محیط مردونه
چند روز پیش یکی از کارگرای سالن تولید کارخونه که میدونم متاهل و متعهده به شکایت از کارگر دیگه اومد پیشم و کلی گله و شکایت . آخر سر هم گفت از صبح تا بحال منتظرم بیام پیشتون که این حرفارو بزنم حالا هر کی هرچی میخواد بگه . بزار بگن فلانی جاسوسه فلانی خایه مال خانم مهندسه ( با عرض پوزش ) . فقط اون لحظه نمیدونین چه حالی شدم عصبانی ناراحت خجالت و خنده
بنده خدا خودش سریع خداحافظی کرد و رفت
وااااااااااااااااااااااااااا مهتاب جون شما هم واسه خودت یه پا سوتییاااااااااااااااااااااا.........

خوب هنا داشت جریان خودشو تعریف میکرد دیگه...............هههههههههههههههههه

خیلی جالب بود داستاناتون دست همگی درد نکنه
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز