2737
2734
نی نی تون که اومد دیگه وقت نداشتین با همسرتون مث قبل باشین منظورم اینکه مثل سابق باهم در مورید خوتون حرف بزنین و با هم خلوت کنین . یا من چون دو قلو دارم این طوری شدم . همش دارم درگیر کارای این دو وروجکم و به شوشو دیگه چقت رسیدن ندارم
برهرکسی ک مینگرم.در شکایت ااست در حیرتم ک گردش گردون بکام کیست
عزیزم ریحانه و حنانه. چقدر نازه اسماشون ریحانه منم الان نزدیک 11 ماهشه. زندگی تازه تازه داره مثل قبل میشه! البته باز هم خییییییلی با قبل فاصله داره ها، ولی شرایط بهتر شده.
Lilypie First Birthday tickers

ریحانه، 23 مهر 92، شب عید قربان، بزرگترین عیدی خدا به من و باباش شد...
وقتی که شوشو میاد از سر کار چون ساعت 8 میاد طفای هم خسته هست همم وقتی میاد میخواد به من کمک کنه شبا هم دخترام تا نصف شب بیدارن و گریه میکنن طیگه حتی بغل هم کم پیش میلد بخوابیم یکی از دخترام بغل شوشو میخوابه یکی هم بغل من . دیگه برا شوشو وقت ندازم دلم هم براش میسوزه هم دیگه نمی تونم مثقبل بهش برسم .البته اونم همین طوری شده در کل درگیر بچه ها شدیم هردو
برهرکسی ک مینگرم.در شکایت ااست در حیرتم ک گردش گردون بکام کیست


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

مابعد یکسال تازه یکم حال و هوای اون دوران رو پیداکردیم بچه داری خیلی حوصله ادمو کم میکنه
اقا جان به خدا غریب شده ایم پسرفاطمه,هرکی از راه میرسه توی سرمون میزنه,کسی که اقاش بالا سرش نباشه توی سرش میزنن,قربانت شوم حجه بن الحسن
2728
ماهم خیلی ازهم دور شده بودیم حالا که پسرم بزرگ شده یکم اوضامون بهترشده
اقا جان به خدا غریب شده ایم پسرفاطمه,هرکی از راه میرسه توی سرمون میزنه,کسی که اقاش بالا سرش نباشه توی سرش میزنن,قربانت شوم حجه بن الحسن
2740
واقعا خدا بهتون قوت بده... من خودم اینجا هیچ کمکی ندارم، تو این شهر دست تنهام، شوهرم هم از سر کار میاد خسته ست... اصن دلم نمیومد بهش بگم حالا تو نیم ساعت بغلش کن من برم بخابم. ولی روز و شبهای سخت تموم شد و خدا رو شکر اوضاع خیلی بهتر شده...
Lilypie First Birthday tickers

ریحانه، 23 مهر 92، شب عید قربان، بزرگترین عیدی خدا به من و باباش شد...
منم اوایل همین حسا داشتم مخصوصا اون دورانی که دخترم شبا نمیخوابید اینقدر هم رو رفتار شوهرم حساس شده بودم انتظار داشتم حالا که من بیشتر درگیر دخترمون هستم اون بیشتر از قبل حواسش به من باشه و دایم در حال سرویس دهی به من باشه حتی یروز اینقدر گریه کردم واسش و بعدش هم یه نامه واسش نوشتم رفتم خونه مامانم ولی بنده خدای بی تقصیر هر چی من گفته بودما عملی کرد و عصرش اومد دنبالم حالا که فکرشا میکنم میبینم چقدر حساس شده بودم و غیر منطقی
یه گل دارم دوستش دارم منتظر دومیشم
مامان الهام جون عزیزم پس خیلی کوشولوهن !! انشاالله از چند هفته دیگه زندگی روی خوشش رو نشون میده و دو تا وروجک شلوغکار خواهی داشت که مدام خرابکاری میکنن تو خونه و هی باید بیفتی دنبالوشن :پ)))
Lilypie First Birthday tickers

ریحانه، 23 مهر 92، شب عید قربان، بزرگترین عیدی خدا به من و باباش شد...
همع کسایی که بچه هاشون 8 ،9 ماهه شدن میگن الان خیلی بهتره تا بردگ شن ولی من فک کنم برزگ شن بهتزه لااقل شبا رو با همسری میتونم بخوابم
برهرکسی ک مینگرم.در شکایت ااست در حیرتم ک گردش گردون بکام کیست
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687