من 12سال از زندگی مشترکم میگذره یه پسر 11ساله و یه پسر2.5ساله دارم دیگه خسته شدم از این وضع از اول زندگیمون همینجوری بود همش گفتم سنش بگذره خوب میشه اما نشد کاملا مستاصل شدم اگه کسی اینحوریه شوهرش و بعد از مدتی اصلاح شده بیاد بهم راه حل بده دلم خونه
همش با رفیقاشه اعتراض هم که میکنم میگه کو من رفیقی ندارم
سلام گلم
چند روز در هفته با رفیقاشه
منم یکی از دوستام شوهرش تا حدودی اینجوریه.
عزیزم درست بشو نیستن شوهر منم بشدت رفیق بازه، هیچ کاریشم نمیتونم بکنم
سالی چند مرحله با رفیقاش مسافرت مجردی میره؟
اصلا وقت واسم نمیزاره الکی میگه سرکارم ولی بعد میفهمم با رفیقاشه مثلا یه جا جمع شدن اینم رفته پیششون اصلا براش تنهایی من مهم نیست کلی باید زنگ بزنم آقا بیاد خونه
رابطه عشقیتون خوبه به خانوادش توجه و تعهد نشون میده یا دوستاش براش مهم ترن
عزیزم دوستم برا خودش میره میگرده .با دوستاش با فامیلاش.
خب زن شهریوری بگو چه جوری با این مسله میسازی من به شدت بهم میریزم ولی اون ککش هم نمیگزه
کاش حداقل این دوستا بتونن رو هم تاثیر خوب بزارن که متاسفانه بندرت پیش میاد
خیر سرش دایم بهم ابراز علاقه میکنه ولی تا یکیشون حتی نصف شب زنگ میزنه منو میپییچونه میره
نتونستم باهاش کنار بیام خیلی سرش بحث میکنیم دعوامون میشه ولی تازه کلی منت میزاره که تو قبلنای منو ندیدی که به الانم میگی رفیق باز
این همه مدت پس چرا کاری نکردی
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
20 ثانیه پیش
21 ثانیه پیش
داغ ترین های تاپیک های امروز
