سلام خانمی
من 20 روز دیگه مونده بود به زایمان که احساس کردمانگار نی نی اومده پایین و رفتم بیمارستان ام آر ای اونجا فقط یک معاینه کردن و آمپولی به من زدن و بعد گفتن اگه خونریزی کردی خبر کن و من که کاملا خوب بودم بی جهت گفتن حالا امشب بخواب بیمارستان ببینیم چی میشه ...بی هیچ سونو و آزمایشی منو اونجا نگه داشتن بعد که من بستری بودم و بی خبر و حالم هم خوب خوب شده بود که دیدم خواهرم اومد گفت میخوان سزارینت کنن .....من هم که وحشت زده شده بودم فقط گریه میکردم و شوهرم هم که مخالف شزارین یود بیچاره مخالفت کرده بود ولی دکتر پولکی من بهش گفته بود پس اگه رفتین خونه با مسولیتی خودتونه و شاید خونریزی پشت رحم کنه ....و ترسیده بود و برگه امضا کرد و سزارین شدم
هیچ وقت به خدا نگویید من یک مشکل بزرگ دارم ،به مشکلتان بگویید من یک خدای بزرگ دارم**