2726
اگر جایی رفتید خواهشاً به من هم خبر بدید. با اومدن به این تاپیک و دیدن هنرهای دوستای عزیز سر ذوق می اومدم و تا حدی مشکلات و دغدغه های زندگی رو فراموش می کردم که این هم ازمون گرفتن.
نجما جون اگه جایی رفتی خواهش می کنم به من هم خبر بدید ( ضمنا یک پوزش هم بدهکارم که قبلا نوشته بودم اینجا تاپیک آشپزی است یا شعر بعد از اینکه دوستان توضیح دادند فهمیدم چرا شعر می نویسید دو قرونی ام دیر افتاد!!!)--------پاک می شود

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2728
سخنی با دوستانم:

برخلاف قولم مبنی بر نگذاشتن پست در نی نی سایت لطف دوستان و ابهامات بعضی از دوستان باعث شد خلف وعده کنم .

روزی که با سرچ کلمه ای مربوط به دوران بارداری سایتی به نام نی نی سایت رو پیدا کردم فکر نمی کردم این سایت و اعضای محترمش به زودی به یکی از قسمت های مهم زندگی من تبدیل بشه.فکر می کردم بعد از گرفتن اطلاعات و بستنش مثل اکثر سایت ها تبدیل می شه به یک منبع اطلاعات که اگه خیلی منصفانه و اخلاقی باهاش برخورد کنم قبل از بستنش تو دلم می گم دستت طلا!!چه با حال بود.

یک دختر پر جنب و جوش و سربه هوا (که مدام از این شاخه به اون شاخه می پره) تبدیل شده به یک مادر تنها و خونه نشین!!!این خودش به تنهایی می تونه دلیل وابستگی به یک آشیانه در دنیای مجازی باشه .جایی که چند ساعتی از روز می تونی تنهایی هات رو فراموش کنی.بعد از اون پیدا کردن دوستانی که همه مثل تو درگیر مسائلی هستند که برای اولین بار باهاش درگیر می شی .ویار قند خون تکان های بچه و....(متولدین بهمن)
و وقتی تو این جمع نمی تونی برای سوالات جوابی پیدا کنی مجبوری یه پله بالاتر بری !!کسانی که کمی قبل از تو این مسایل رو تجربه کردند(متولدین شهریور و آبان)
چه قدر زیباست که ببینی مشکلی که الان داری باهاش دست و پنجه نرم می کنی تا چند ماه قبل مشکل خیلی های دیگه بوده و الان حل شده .

حساس ترین و پر اسنرس ترین روزهامو به لطف دوستان مجازی که حتی نمی دونستند من خواننده نظرشون هستم به خوبی گذروندم.قند خون بالا در دوران بارداری ویار شدید 9 ماهه و تنهایی در تهران بدون نی نی سایت می تونست من رو از پا در بیاره.این بود که همیشه خودم رو مدیون این سایت و اعضای اون از هر شهر و کشور و با هر مرام و مسلک و اندیشه سیاسی می دونم و همیشه به تفکری که پشت ایجاد این سایت بوده آفرین گفتم.

با به دنیا اومدن دخترم می تونستم خودم رو تنها تر ببینم(چون حالا به غیر از خودم یه موجود کوچولو و ناتوان به من تکیه کرده) اما باز لطف دوستانم باعث شد احساس تنهایی نکنم.
همین که می دیدم شل و سفت بودن پی پی تنها هیجان زندگی من نیست خیلی ها روزشون رو بر این اساس می سازند:دی خودش قوت قلبی بود برای گذراندن روزهای سخت.

تو گشت و گذار در موضوعات پس از بارداری به تاپیک برخوردم با این عنوان"این یک تاپیک متفاوت است !!! اگه دنبال یه کار جدیدی وحوصله هم داری ، بیا اینجا ..." خوب من هم که هم دنبال یک کار جدید و هم با حوصله...وقتی دیدم دوست خوبم زهرا سخاوتمندانه دانسته هاش رو در اختیار بقیه دوستان قرار می ده و این کار باعث می شه دست هم رو بگیریم و با هم از این دوران گذر کنیم.تصمیم گرفتم دین خودم رو به دوستان و این سایت ادا کنم و اندک اطلاعاتی رو که در زمینه آشپزی دارم در اختیار بقیه قرار بدم.(این که می گم اندک شکسته نفسی نیست .به دلیل همان پریدن از این شاخه به اون شاخه به تمام علایقم نوکی گذرا زذه بودم اما باز به دلیل سر به هوایی در این زمینه خاص حتی از مادری که در دامنش تربیت شدم نتونسته بودم بهره کافی ببرم)

تنها دلیل ایجاد تاپیک مامانای هنرمند در ابتدا همان ادای دین بود.اما روزی چشم باز کردم و دیدم دور و برم پره از مامانای هنرمند و هنردوست تشنه دانستن .مسوولیتی که در قبال ایجاد تاپیک داشتم باعث شد سعی کنم اطلاعاتم رو زیادتر کنم و در طی همین گسترش دامنه اطلاعات بود که فهمیدم ای بابا من چقدر به این مقوله علاقه مند بودم و نمی دانستم.

اینها تنها برداشته های من از این تاپیک نبود به جز انتخاب یه شاخه ثابت و کشف استعداد و اضافه شدن اطلاعات من از این تاپیک دوستانی برداشت کردم که با توجه به خصوصیاتی که در خودم سراغ دارم و علایق مشترکمون مطمئن هستم این دوستی ها پایدار خواهد ماند.
من مآمنی پیدا کردم که با اعتماد به اون دیگه آرزوهام رو تنهایی در خونه خدا نمی بردم یه التماس دعا کافی بود تا دلهای زیادی رو با خودم همراه کنم و خدا رو تو عمل انجام شده قرار بدم.
من جایی رو پیدا کردم که بدون دغدغه سوال هام رو بپرسم و مطمئن باشم بدون فخر فروشی بهترین و کاملترین جواب ها رو از دوستانم می گیرم.
من راه ارتباطی باز کردم تا با دوستانی که وبلاگ هاشون یا پست هاشون تو بقیه تاپیک ها رو می خونم و شدیدا مشتاق برقراری ارتباط بیشتر باهاشون هستم یک ارتباط صمیمی برقرار کنم.
من بعد از دیدن اظهار لطف دوستان هنرمندم(مثل مامان که تو فروم هنرآشپزی با کمال تواضع من رو شرمنده و خودش رو سرفراز کرده و با شکسته نفسی گفته من شاگرد نجما هستم!!!!) تشویق شدم کاری کنم که لیاقت این الطاف رو داشته باشم
من تو کلوبهای خصوصی زیادی عضو هستم که دوستانم لطف کردند و من رو تو جمع خصوصی و صمیمی خودشون پذیرفتند تا هر جای ایران (و حتی خارج از ایران) کاری داشتم احساس غربت و تنهایی نکنم
من با خبر خوب برگزار شدن تولد نی نی های هرکدومتون یک روز خوب برای خودم ساختم.
من اعتماد به نفسی که همیشه فکر می کردم فاقد اون هستم رو به لطف دوستانم از این تاپیک برداشتم
من خصوصیات اخلاقی خوبی که قبلا نداشتم رو تو این تاپیک تمرین کردم مثل صبر مثل مدیریت و....
من به لطف دوستانم خصوصیات اخلاقی بدی که داشتم رو شناسایی کردم(این اولین قدم بود امیدوارم بتونم تصحیحشون کنم)
و............

من به همه شما مدیونم!


واما اعتراض من به بستن سایت نبود چون می دونم و می فهمم که این سایت یک سایت سیاسی نیست(گرچه معتقدم اتفاقا در این زمینه غیر سیاسی عمل نشد.این رو از تاپیک تشکر از نی نی سایت و پی گیری عقاید اغلب کسانی که توی اون تاپیک تشکر کردند می شه فهمید)
اعتراض من به حذف مقوله سیاست و جدا کردن اون از بقیه مقوله های تربیتی نیست یا اگر هم باشد جوابش رو از مدیران این سایت نمی خواهم و مطمئن هستم از این طریق جوابی دریافت نمی کنم.این یک علامت سوال بزرگ است که مانند بقیه سوال هایم در دروغ و ظاهرسازی گم شده و جوابش را هم کسانی که مسوول هستند می دانند !!نه دکتر رضوی و خانم عبادی.
اعتراض من اعتراض به فضای نا امن برخورد سلیقه ای و عدم جوابگوییست!!!!من برای جمع آدری دانسته هایم و انتقال آنها زحمت کشیدم.چه تضمینی وجود داره که نیاید روزی که نی نی سایت رو باز کنم و ببینم تاپیک مامانای هنرمند حذف شده و بعد ازچند روز هوار هوار !!!اعلام شه به دلیل مرتبط نبودن با اهداف سایت این اتفاق افتاده و متاسفیم.................!!!!!!!!!!!!!!!

و در آخر ذکر چند نکته:
از تمامی کسانی که به من لطف داشتند و خواهان موندن من شدند سپاسگزارم .روشن شد که من بیشتر از شما مشتاق ادامه این راه هستم اما متاسفانه به زندگی منفعل عادت ندارم.نمی تونم به سازهای مختلف برقصم و بعد هم از نوازنده تشکر کنم حتی اگر این نوازنده در جای دیگری دینی به گردن من داشته باشه.نمی تونم سوالام رو بی پاسخ ببینم و فراموش کنم سوالی پرسیدم.

از تمامی کسانی که این مدت همراه من بودند خواهش می کنم کم بی توجهی هاو بی حوصلگی هام رو به حساب مشغله و کمبود وقت بگذارند و بر من ببخشند .مسوولیتم به عنوان ایجاد کننده تاپیک باعث می شد بعضی از مواقع خواست اکثریت رو به اقلیت ترجیح بدم از همین جا از اون اقلیت هم عذرخواهی می کنم

ادب تربیت و شخصیتم اجازه توهین به هیچ کس در هر مقام و با هر عقیده و فکری رو به من نمی ده و از کنار توهین ها مانند گذشتن از کنار کودکی که زبان درازی میکنه می گذرم.شما هم نگران نباشید روزی بزرگ خواهد شد.

به محض پیدا کردن جایی برای گپ و گفت محترمانه شما را در جریان خواهم گذاشت.من به وجود تک تک شما نیازمندم.

در خواست می کنم هنر آشپزی را در تاپیک دیگری دنبال کنید.

و در آخر


هرگز از مرگ نهراسیده ام،

اگرچه دستانش از ابتذال شکننده تر بود.

هراس من – باری- همه از مردن در سرزمینی ست،

که مزد گور کن،

از بهای آزادی آدمی

افزون باشد.



**

جستن،

یافتن،

و آن گاه،

به اختیار بر گزیدن،

و از خویشتن خویش،

بارویی پی افکندن-


اگر مرگ را از این همه ارزشی بیش تر باشد،

حاشا حاشا که هرگز از مرگ هراسیده باشم

نجمای گلم من قبلتر پیغامی نگذاشتم. به احترام همون درخواستی که خودت کرده بودی.این تاپیک تنها تاپیکی بود که حتی اوقاتی که مشغله کاری خیلی زیادی داشتم به اون سر میزدم. بابت تموم چیزهایی که این مدت بهم آموختی ازت ممنونم. دلمون برات تنگ میشه. مارو از خودت بیخبر نذار.
نجما جون من یکی از دوستان نامریی بودم که به لطف شما و دیگر دوستان روحیه و اعتماد به نفسم رو بعد از مشکلاتی که داشتم پس گرفتم و میخواستم بگم که خیلی دوستتون دارم و به عقاید و نظریاتتون هم احترام میگذارم وقبولشون دارم.
و در ضمن . مهمتر از همه خیلیییییییییییی خیلیییییییییییییییی زیاددددددددددددددد ممنونم.
نجما جون

من هم خیلی این تاپیک رو دوست داشتم و همیشه با عشق و علاقه خاصی دنبالش میکردم و چیزهای زیادی از شما و بقیه دوستان عزیز آموختم .نجما ی عزیز افتخار میکنم به دوست با شخصیتی مثل شما و برات آرزوی موفقیت دارم و بدون که خیلی دلمون برات تنگ میشه (گریهههههههههههههههههههه)
نجمای گلم و بقیه خانومای دوست داشتنی بخصوص بهار گل مهربان از تمام محبت های خالصانه شما در این مدت بی نهایت سپاسگزارم . و خاطره روزهای خوش با هم بودن را هرگز فراموش نمیکنم . اگر این جمع پراکنده بشه همه به شدت افسرده و بی انگیزه میشیم . به خدا حیفه . حتما یه جای امن تر و بهتر برای با هم بودن پیدا میشه . توروخدا منو هم بی خبر نذارید که قسمت مهمی از زندگیم هستید .
نجمای عزیزم
توی این مدتی که با هم بودیم و شدیم ماماناهای هنرمند خیلی از ندانسته هام رو از شما یاد گرفتم... خیلی از چیزهایی که فکر میکردم درست کردنش خیلی سخته وزمان بر با کمک و راهنمایی و راه حلهای آسون شما برای من شد راحت و بی درد سر ... خیلی از مهمونی هام به لطف شما به بهترین شکل ممکنه برگزار شد و در کنار تمام اینها از شما مادر بودن را آموختم و فهمیدم در کنار تمام کارها میشه یه مادر بود
میشه آشپزی کرد و مادر بود
میشه ویترای کشد و مادر بود
میشه خیاطی کرد و مادر بود
میشه طراحی کرد و مادر بود
هر روز صبح که صفحه نت باز میشد با امید چند تا دستور جدید و ترو تازه میومدم سراغش ودر دلم به شما و بقیه خانومهای هنرمند احسنت میگفتم و یه دست مریزاد به مادرهای مهربونتون که شما رو پرورش دادن.
وحالا...
کجا میتونم پیدا کنم این جمع صمیمی وبی ریا رو که بدور از هر گونه چشم داشتی اطلاعاتشون رو در اختیار هم قرار میدادن
کجا میتونم پیدا کنم این دوستان صمیمی و مهربان رو که به من مادر بودن آموختن
و کجا میتوانم پیدا کنم.....

نجمای عزیزم
امیدوارم هر کجا هستی موفق باشی... پیروز و سربلند و پایدار و سلامت
مواظب خودت و باران گلم باش
اگه جای امن و خوبی پیدا کردید خوشحال میشم که همچنان شاگردت باقی بمونم

از مامان مهدیه... بهارگل جون ... و تمام خانومهای هنرمند دیگه که از هنرهاشون استفاده کردم صمیمانه سپاسگزارم و دست توانا و هنرمندشون رو میبوسم

روزی دروغ به حقیقت گفت:" میل داری برای شنا باهم به دریا برویم ؟"حقیقت ساده لوح پذیرفت وقتی به کنار ساحل رسیدند ، حقیقت لباسش را در آورددروغ حیله گر لباسهای او را پوشید و رفت ...از آن پس همیشه حقیقت عریان استاما دروغ در لباس حقیقت با ظاهری آراسته نمایان میشود.
2706
ارسال نظر شما
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز