صبای سالی جون، امیدوارم الآن دیگه آروم شده باشی. من فقط می خوام جواب سؤالت در مورد خواهر و دختر داشتن و سه تا بچه رو بدم
اولا خواهر داشتن یکی از بزرگترین نعمت های خداست. من فکر می کنم شما هم اگه الآن خواهر داشتی، این همه فشار رو تحمل نمی کردی و یه نفر بود که بهتر از همه تو رو درک کنه و به درددل هات گوش بده و آرومت کنه. همونطور که خواهر من توی دوری و نزدیکی، همیشه با حرفهاش و کارهاش بهم آرامش میده (خدا رو شکر)
ثانیا حتما سرگذشت منو توی همین تاپیک خوندی؛ من الآن سه تا دختر دارم و خیلی هم خوشحالم. چون دخترها با خودشون برکت و شادی رو به خونه ی آدم میارن. حتی دعا می کنم که اگه قراره بعد از این بازم بچه دار بشم، دختر باشه
ثالثا در مورد سه تا بچه داشتن، به نظر من زیاد هم سخت نیست، مخصوصا اگه سعی کنی آرامش خودتو حفظ کنی و یه کمی بیخیال بشی. نمیگم کار زیاد و خستگی نداره، ولی آدم زود بهش عادت میکنه
یه نکته هم در مورد سزارین بگم: دکتر من خیلی محکم و جدی بهم گفت که موردی داشته که مادر برای بار هشتم سزارین کرده!!! پس خیلی هم نگران تعداد سزارین هات نباش. فقط سعی کن چند سالی فاصله بندازی، تا خودت از نظر روحی و جسمی بازسازی بشی