بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
مهمون بودیم جایی، نصف شب حال نداشتم برم دستشویی، یه بچه کنارم خواب بود برش داشتم گذاشتم تو جای خودم تو جای اون شاشیدم، اومدم برش گردونم دیدم تو جای من ریده :|
بابام کتابی اس میده الان زده :سلام آیا میتوانی نان بخری؟ منم براش نوشتم: آری پدر اکنون خود را با سرعت به شاطر خواهم رساند و از ائ طلب نان میکنم. پدر چند عدد نان را از شاطر طلب کنم؟ بعد بابام زنگ زد و گفت: کره خر منو مسخره میکنی. اگه جرعت داری بیا خون
عکس العمل های خانواده بعد از اینکه من با سر و دستی خونین مال در اثر تصادف به خونه اومدم: مامانم :صاف می ری حموم خودتو به جایی نمیزنی نجس کاری بشه. داداشم :باز رفتی تو دیوار. بابام :به بیمه خبر دادی؟ مامانبزرگم :ناهار خوردی ننه؟
دخدره پی ام داد :میخوام دوستام عکس منو نبینن باید چیکار کنم؟ گفتم :دکمه ی پاور رو نگه دار... الان سه دقیقس که آفلاینه... خدایا این سوژه هارو از ما نگیر..
دقت کردین دمپائی دستشوئی بعضی وقتا یه جوری پارک شده از خودت می پرسی نفر قبلی چه مشکلی داشته؟ چی داشته اذیتش می کرده؟ چرا اینقدر از در دستشوئی دور پیاده شده از دمپائی ها؟ چی بهش حمله کرده بوده آخه؟...
دیروز توی یه سایت موزیک بودم یه آهنگ جدید اومده بود که اسم خوانندش " سید مرید الدین فخر جاوید کهگیلوییه و بویراحمدی " بود اسم آهنگشم " من قاشقِ دهنیِ تورو نمیکنم تو دهنم "