من از هیچ چیز لذت نمی برم!!!
حتی از بهترین هدیه
گرانبهاترین لباس
با شکوه ترین مهمونی
عمیق ترین محبت
زیباترین عشق
...
از هیچ چیز
مامانم مدام در حال محبت کردن به منه ولی من از محبتش که از صمیم قلبش لذت نمیبرم
اطارفیانم بهترین هدیه ها رو واسم می خرن من خوشحال نمیشم
شوهرم بهم محبت می کنه سعی می کنه کاراییی که دوس ندارمو انجام نده اما من لذت نمی برم
مشکل من چیه؟
چه دیدی داشته باشم که لذت بردنو تجربه کنم؟
عمه بابام یه خانم مسن بود ک چند وقت پیش فوت کرد اون یه نمونه بارز آدمی بود که از نفس کشیدنشم لذت می برد
از سخت ترین شرایط و بهترین شرایط
از گرمای طلاقت فرسای تابستون هم لذت می برد
با اینکه اکثر اعضای بدنش درد می کرد اما ناله نمی کرد فقط شکر می کرد
یعنی اون تو ذهنش چی بوده که اینجوری بوده و من چی کم دارم که اینجوری نیستم
اون حتی آشغالی ک از رو زمینم می خواست برداره می خندیدو با لبخند مینداخت سطل آشغال
کاش یکی یه جمله ای بهم می گفت که منقلب میشدم از همین الان از کوچیکترین چیز هم لذت می بردم
نمی خوام مثل ایشون بشم فقط می خوام حداقل از لطف و محبتی ک دیگران بهم می کنن لذت ببرم نه اینکه بی احساس باشمو فقط نگاه کنم
منتظر کمکهاتون هستم دوستای گلم
بچه ها به من ایمیل نزنین من پسووردمو گم کردم!! اگرم راهکاری بلدین پسووردمو پیدا کنم بهم خبر بدین