خانواده شوهرم حدودا30نفرندمن تاقبل ازبه دنیااومدن پسرم یعنى سه سال پىش افطارى میدادم به همشون واقعاسخت بودبعدشم همش بایدمیرفتى افطارى باهمون افرادتکرارى منم کارمندم اذیت مىشدم اونم روزه دارى بى خوابى حالاکه نمىکنم این کاروشوشوکلا ماه رمضون ناراحته وشاکى زندگیم تلخ مىشه. منم نمىخوام زیرحرف زوربرم جالبه اوناهم دعوت نمیکنن کلا وضع بدیه
خدایاکمکم کن پیمانی راکه درطوفان باتو بستم در آرامش فراموش نکنم