2410
2553

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥 

من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود و حتی توی تعطیلی های عید هم هستن. 

بیا اینم لینکش ایشالا مشکلت حل میشه 💕🌷

2720



ردیف اسم فارسی معنی نام
۱ ابناس اسم خواهر حضرت یعقوب (ع) و عمه حضرت یوسف (ع) و همچنین نام قریه ای در مصر است.
۲ اختر گلی است که به شکل خوشه روی گیاه می شکفد و رنگ های سرخ، صورتی، نارنجی و زرد دارد، هم چنین به معنای ستاره، طالع، بخت، اقبال
۳ اخگر پاره آتش
۴ ادلیا شکر و سپاس خدا، تشکر از خدا
۵ اردک دختر یزگرد سوم پادشاه ساسانی
۶ اردیبهشت نام ماه دوم از سال شمسی، اسم فرشته ای که نماینده پاکی است و وظیفه نگهبانی آتش با اوست، نام روز
سوم از هر ماه شمسی در ایران قدیم
۷ ارزنده محترم، دارای احترام
۸ ارزینه ارزنده، گرانبها
۹ ارسا ارس
۱۰ ارسان نام همسر نرسی پادشاه ساسانی
۱۱ ارشا از نام های ایران باستان
۱۲ ارشامه آرشامه
۱۳ ارشیدا آرشیدا، بانوی درخشان و آراسته آریایی، مرکب از آر + شید + الف تانیث، آر به دو معنی به کار می
رود: اول: مخفف آریایی و دیگری: مرخم آرا به معنای آراینده
۱۴ ارشین با فتح (الف) و کسر (ر)، نام یکی از شاهدختهای هخامنشی، مرکب از ارش به معنای عاقل و زیرک + ین
پسوندتفضیلی، به معنی عاقلترین هوشمند ترین
۱۵ ارغوان گلی قرمزرنگ
۱۶ ارکیده گلی با رنگهای درخشان که یک گل برگ آن از دو گل برگ دیگرش بزرگتر است.
۱۷ ارم نام دختر گودرز و همسر رستم پهلوان شاهنامه
۱۸ ارناز از نامهای باستانی
۱۹ اروشه اروشا، به فتح الف، روشن، سفید، دختری با روی سپید
۲۰ اریکا نام روستایی در استان مازندران
۲۱ ارینا آرینا، آریایی نژاد ، از نسل آریایی
۲۲ اسپانتا سپنتا، مقدس و قابل ستایش نام فارسی
۲۳ اسپنتا سپنتا ، پاک و مقدس
۲۴ اسپنوی از شخصیتهای شاهنامه، نام همسر تژاو تورانی در زمان کیخسرو پادشاه کیانی
۲۵ استاتیرا همسر اردشیر دوم پادشاه هخامنشی
۲۶ اسرا در گویش سمنان اشک
۲۷ اسفند دخت مرکب از اسفند (نام ماه دوازدهم از سال شمسی) + دخت (دختر)
۲۸ اشک آبی که از چشم می‌ریزد.
۲۹ اشلی نام کوهی در مازندران
۳۰ افرا درختی که برگهای پنجه ای و میوه بالدار دارد.
۳۱ افروز ریشه افرختن
۳۲ افروغ تابش، روشنی، شعاع آفتاب تابش ماه، نام یکی از شارحان اوستا که در اواخر عهد ساسانیان می زیسته است.
۳۳ افرینا نام دختر سیامک پیشدادی
۳۴ افسانه داستانی که بر اساس تخیل ساخته شده، زیبا اسم فارسی دختر
۳۵ افسر کلاه پادشاهی، تاج
۳۶ افسرخاتون افسر (فارسی) + خاتون (فارسی)، تاج بانو، سر‌آمد همه زنان
۳۷ افسردخت افسر (تاج) + دخت (دختر) سرآمد همه دختران
۳۸ افسون سحرانگیزی، جاذبه
۳۹ افشان آشفته و پریشان (در مورد زلف به کار می‌رود)، ریشه افشاندن
۴۰ افشید روشنایی خورشید
۴۱ افشین نام سردار معروف معتصم خلیفه عباسی.
۴۲ السا اسم السا یک اسم بین المللی بوده و در زبان های مختلف معنی های زیبایی دارد. مثلا السا در زبان آلمانی به معنی دختر نجیب و پاکدامن، السا در زبان عبری و یونانی به معنای قسم خدا، در زبان انگلیسی: قو، دختری که مانند قو خرامان راه می رود و بخشنده و سخاوتمند است، السا در زبان اسپانیایی و سوئدی و امریکایی به معنی حقیقت است. در برخی منابع آمده است اسم السا ترکیب دو نام دختر الیزابت و آلیس است. در زبان فارسی اسم السا به معنای نان خواه، دانه ای خوشبو است که بر روی خمیر نان می پاشند و شفای نیش عقرب است.
۴۳ الماس خاتون الماس (یونانی) + خاتون (فارسی) بانوی مانند الماس
۴۴ المیرا ال (ترکی) + میرا (فارسی)، ایل میرا فدایی ایل
۴۵ الناز ال (ترکی) + ناز (فارسی)، ایل ناز موجب نازش ایل
۴۶ الوا ستاره
۴۷ الیسا دیدو، دختر شاه صدر و بنیانگذار افسانه ای کارتاژ، کارتاژ از سرزمینهای شمالی آفریقاست که مهاجرانی از فنیقیه بنا نهادند.
۴۸ الیکا نام روستایی در مازندران
۴۹ الیکا تغییر یافته الی کاک یا الیکک، آلبالوی جنگلی که در جنگلهای مازندران و حاشیه دریای خزر یافت می شود.
۵۰ الیما سرزمین کوهستانی و بر گرفته از نام ایلام و قوم ایلامیان است که احتمالا کهن ترین نژاد سرزمین بختیاری ها بوده است.
۵۱ الینا نام روستایی در نزدیکی رودیار
۵۲ امیتیس آمیتیس، نام دختر خشایار پادشاه هخامنشی
۵۳ امیده امید
۵۴ انار میوه ای خوراکی با دانه های قرمز یا سفید فراوان و مزه ترش یا شیرین
۵۵ انارگل گل انار
۵۶ اندیشه آنچه حاصل اندیشیدن است، فکر
۵۷ انگیزه آنچه یا آن که کسی را وادار به کار کند، محرک، باعث
۵۸ انوشا شادی و خوشحالی و شادمانی، همچنینن ماندنی و جاودانه، صورتی از نغوشا، پیرو مانی
۵۹ انوشک نام زنی در زمان ساسانیان
۶۰ انوشکزاد انوش زاد
۶۱ انوشه جاودان، شادمان، خوشحال، از شخصیتهای شاهنامه، نام شاهزاده ای ساسانی در تیسفون و نام دختر نرسی،
نام بانوی ایرانی، اولین کسی که به عنوان گردشگر ۱۰ روز در فضا بود.
۶۲ انوشه دخت دختر جاویدان، دختر شادمان
۶۳ انوشه روان انوشیروان،دارای روان جاوید ، نام یکی از پادشاهان نامدار ساسانی ملقب به دادگر، پیامبر (ص) در زمان این پادشاه متولد شد.
۶۴ انیتا آنیتا، آناهیتا، ازبین برنده ناپاکی و پلیدی، نام ایزد آب که در اوستا به صورت دوشیزه ای بسیار زیبا و بلند بالا توصیف شده است.
۶۵ اوران در گویش سیستان
۶۶ اویسا آویسا، پاک و تمیز مانند آب
۶۷ ایران دخت دختر ایران، نام همسر فریدون پادشاه پیشدادی
۶۸ ایران ناز موجب فخر و مباهات ایران
۶۹ ایرانا مرکب از ایران + الف اطلاق
۷۰ ایرانشید خورشید ایران
۷۱ ایرانمهر خورشید ایران
۷۲ ایرانه منسوب به ایران
۷۳ ایرسا آلیسا، رنگین کمان، به بوته سوسن کبود نیز بدان جهت که دارای گلهای زرد و سفید و کبود است ایرسا گویند.
۷۴ ایرن نام ملکه روم شرقی
۷۵ ایزدچهر دارای چهره ای چون فرشتگان
۷۶ ایل ناز ایل (ترکی) +ناز(فارسی)، مایه ناز ایل، الناز
۷۷ ایلیکا الیکا ، هل ، گیاهی از تیره زنجبیلیان
۷۸ ایواز آراسته و پیراسته


ردیف اسم فارسی معنی نام
۱ شاپرک نوعی پروانه بزرگ که معمولا در شب پرواز می کند.
۲ شاپری شاه پری
۳ شاخ شمشاد کنایه از قد بلند و رعنا
۴ شاخسار محل انبوهی شاخه های درخت نام زیبای دخترانه
۵ شادآفرید شاد آفریده شد، آفریده شاد
۶ شاداب با طراوت، تازه، شاد
۷ شادان بانو بانوی شاد
۸ شادانه شاهدانه
۹ شادبانو بانوی شاد
۱۰ شادبهر آن که از شادی بهره دارد، شاد، خوشحال
۱۱ شادپری پری شاد
۱۲ شادخاتون بانوی شاد
۱۳ شاددخت دختر شاد
۱۴ شادرخ کسی که چهره ای شاد و متبسم دارد، خنده رو
۱۵ شادرو شادرخ، آنکه سیمای شاد دارد.
۱۶ شادروز نیکروز، خوشبخت
۱۷ شادفر آن که دارای شکوه و شادی است.
۱۸ شادک نام مستعار سمک در داستان سمک عیار
۱۹ شادکامه کامروا، خوشحال، شادمان
۲۰ شادگل آن که چون گل شاداب است.
۲۱ شادگون شاد و خوشحال
۲۲ شادلین مرکب از شاد + لین، نرمی و ملایمت، آرام و خوش چهره، شاد روی نرمخو
۲۳ شادمانه خشنود، شاد
۲۴ شادناز مرکب از شاد (خوشحال) + مهر (محبت یا خورشید)، نام شهر یا مکانی در نیشابور
۲۵ شادنوش نوشنده شادی، شاد و خوشحال
۲۶ شادور شادمان، خوشحال
۲۷ شادی خوشحال، شادمانی
۲۸ شادیا بانوی شاد، دختر شاد و سرخش، منسوب به شادی
۲۹ شادیان از روی شادی، بر اساس شادی، آهنگ و نوای شادی آور
۳۰ شادیانه = شادیان، از سر شادی و خوشی، بر اساس شادی، آهنگ و نوای شادی آور
۳۱ شارک سار (پرنده)
۳۲ شارمینا خجسته، فرخنده، مرکب از شارمین (سنسکریت) + الف تانیث (فارسی)
۳۳ شاریس نام یکی از توابع قزوین
۳۴ شارین متمدن، شهرنشین، مرکب از شار به معنای شهر + ین (پسوند نسبت)، نام دهی در قزوین
۳۵ شارینا متمدن، شهرنشین، مرکب از شار به معنای شهر + ین (پسوند نسبت) + الف تانیث
۳۶ شاسپرم ریحان
۳۷ شانو نمایش، خودنمایی، نشان دادن، تئاتر خیابانی
۳۸ شاه آذر شاه آتش
۳۹ شاه آفرید آفریده شاه، نام دختر فیروز پسر یزدگرد پادشاه ساسانی
۴۰ شاه اسپرم شاسپرم
۴۱ شاه بانگ گیاهی با میوه زرد رنگ و معطر
۴۲ شاه پرک شاپرک
۴۳ شاه پرند نام نوه یزگرد پادشاه ساسانی
۴۴ شاه پری شاه پریان، عنبر
۴۵ شاه پسند گیاهی کاشتنی و زینتی که گلهای رنگارنگ چتری دارد.
۴۶ شاه پونه نام نوه یزدگرد پادشاه ساسانی
۴۷ شاه جهان مَلِک و سرور عالم، نام یکی از مهمترین قله های رشته کوه آلاداغ در شمال خراسان، نام چندتن از پادشاهان مغول هند (تیموریان)، نام پسر جهانگیر پادشاه بابری
۴۸ شاه خاتون بانوی پادشاه،نام دختر قدرخان، پادشاه ترکستان در دوره غزنوی
۴۹ شاه فرید شاه آفرید
۵۰ شاه ناز نام یکی از لحنهای قدیم موسیقی ایرانی
۵۱ شاهبانو ملکه، شهبانو، نام دختر فخرالدوله دیلمی
۵۲ شاهجان عنوان مرو که از شهرهای قدیم خراسان بوده است.
۵۳ شاهدانه نام گیاهی است که از دانه آن روغن می گیرند.
۵۴ شاهدخت شاه دختر، دختر شاه
۵۵ شاهفرند شاه پرند
۵۶ شایا شایان
۵۷ شایان دخت دختر شایسته
۵۸ شایسته سزاوار، لایق و درخور
۵۹ شب آرا آراینده شب
۶۰ شب افروز ماه، زیباروی، درخشنده
۶۱ شب بو گلی معطر و زینتی در رنگ های متفاوت
۶۲ شب پره پروانه، خفاش
۶۳ شب دخت دختر شب
۶۴ شب ناز زیبایی شب، ناز شب
۶۵ شباهنگ مرغ سحر، بلبل، ستاره ای که پیش از صبح طلوع می کند.
۶۶ شبدیس مانند شب
۶۷ شبگون به رنگ شب، شبرنگ
۶۸ شبنم قطره ای که شب روی برگ گل و گیاه می نشیند، ژاله
۶۹ شرمین با شرم، با حیا، محجوب
۷۰ شرمین دخت دختر باحیا و محجوب
۷۱ شرمینه شرمین
۷۲ شروانه نام دایه مه پری در داستان سمک عیار نام های اصیل فارسی
۷۳ شری منطقه‌ای در همدان
۷۴ شرین در گویش سمنان شیرین
۷۵ شکال در گویش مازندران آهو
۷۶ شکرناز (به کسر شین) شکر (سنسکریت) + ناز (فارسی) دارای ناز و غمزه دلپذیر
۷۷ شکرین (به کسر شین) شکر (سنسکریت) + ین (فارسی) هر چیز شیرین
۷۸ شکفته باز شده، شاداب، خندان، تازه
۷۹ شکوفا شکفته شده، غنچه ای که باز شده است، رشد یافته
۸۰ شکوفه گل درخشان میوه دار
۸۱ شکوه شأن، حشمت، بزرگی، هیبت، وقار
۸۲ شکوه دخت دختر باوقار
۸۳ شکوه ناز آن که دارای شکوه و زیبایی است.
۸۴ شکوهنده با شکوه، دارنده شکوه و جلال
۸۵ شکوهه جمال، زیبایی
۸۶ شکیبا صبور و بردبار
۸۷ شکیبه بردبار و صبور
۸۸ شکیلا (فارسی ، عربی) شکیل (عربی) + ا (فارسی) دارای شکل زیبا
۸۹ شمشاد درختی همیشه سبز، شخص خوش قد و قامت
۹۰ شمیرا نام عمه شیرین در منظومه خسروشیرین اسم دختر
۹۱ شمیلا (فارسی ، عربی) شمیل (عربی) + ا (فارسی)، منسوب به شمیل، نسیم و باد شمال
۹۲ شناز شیناز، لطیف و نازنین ، مرکب از شی (شبنم) + ناز
۹۳ شناسا آگاه و مطلع
۹۴ شنبلید نام گلی است، از شخصیتهای شاهنامه، نام کوچکترین دختر برزین، یکی از همسران بهرام گور پادشاه ساسانی
۹۵ شوخ شنگ نام دختری در رمان تبریز مه آلود
۹۶ شورآفرین ایجاد کننده هیجان و شوق
۹۷ شورانگیز هیجان انگیز
۹۸ شوشا نام قدیم شوش
۹۹ شوق انگیز شوق (عربی) + انگیز (فارسی) آنچه سبب شوق می شود، اشتیاق آور
۱۰۰ شوکا در گویش مازندرانی: آهو
۱۰۱ شه گل شاهگل
۱۰۲ شهبانو شاه بانو ملکه، همسر شاه
۱۰۳ شهپر شاه پر، هر یک از پرهای اصلی بال پرندگان، بال بزرگ، شهبال
۱۰۴ شهدخت شاهدخت
۱۰۵ شهددخت شهد (عربی) + دخت (فارسی) دختر شیرین
۱۰۶ شهدیس درختری که شکوه و زیباییش مانند شاه است، شاهزاده خانم
۱۰۷ شهرآرا آراینده شهر، کسی که زیباییش شهره شهر است..
۱۰۸ شهراز راز بزرگ، راز شکوهمند
۱۰۹ شهربانو ملکه، بانوی شهر، نام یکی از دختران یزدگرد پادشاه ساسانی و همسر حسین (ع)
۱۱۰ شهرزاد زاده شهر، نام دختری زیبا که داستانهای هزار و یک شب از زبان او نقل شده است.
۱۱۱ شهرگل گل شهر
۱۱۲ شهرناز از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر جمشید پادشاه پیشدادی و مادر سلم و تور فرزندان فریدون پادشاه پیشدادی
۱۱۳ شهرو نام زنی زیبا در منظومه ویس و رامین، از شخصیتهای شاهنامه، نام موبدی دانا و اداره کننده ایران در زمان کودکی شاپور ذوالاکتاف پادشاه ساسانی
۱۱۴ شهرویه نام دختر خسروپرویز پادشاه ساسانی
۱۱۵ شهزاد شاهزاده، فرزند شاه یا از نسل شاه، عنوانی برای امام زاده ها
۱۱۶ شهناز موجب فخر و نازش شاه، نام یکی از لحن های قدیم موسیقی ایرانی، نام یکی از گوشه های موسیقی ایرانی، نام خواهر جمشید پادشاه پیشدادی انتخاب اسم
۱۱۷ شهنواز مورد نوازش شاه قرار گرفته
۱۱۸ شهین مرکب از شه (شاه) + ین (پسوند نسبت)
۱۱۹ شیبا شیوا، پریشان، آشفته
۱۲۰ شیدخت دختر خورشید
۱۲۱ شیدر آن که چهره ای زیبا و درشان دارد.
۱۲۲ شیدرخ خورشید رخ، زیبا رو، بانویی که چهره اش چون خوشید درخشان است.
۱۲۳ شیده روشنایی، خورشید، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر افراسیاب تورانی
۱۲۴ شیرزن زن شجاع، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی در زمان افراسیاب تورانی و کیخسرو پادشاه کیانی
۱۲۵ شیرین مطبوع، دلنشین، عزیز، زیبا، گرامی، از شخصیتهای شاهنامه، نام همسر خسروپرویز پادشاه ساسانی
۱۲۶ شیرین بانو بانوی زیبا و دلنشین
۱۲۷ شیرین جهان مرکب از شیرین (مطبوع، دلنشین) + جهان، نام دختر فتحعلی شاه قاجار
۱۲۸ شیرین دخت دختر زیبا
۱۲۹ شیرین گل گل زیبا
۱۳۰ شیفته عاشق، دیوانه، مجذوب، مجنون
۱۳۱ شیلان چیلان، عناب
۱۳۲ شینا شناوری، سعی و کوشش و تلاش
۱۳۳ شیناب شینا، شناوری، سعی و کوشش
۱۳۴ شیناز شناز، لطیف و نازنین، مرکب از شی (شبنم) + ناز
۱۳۵ شیوا فصیح، بلیغ، رسا
۱۳۶ شیوه روش، قاعده، حالت، وضع، طریقه

دختر فارسی با حرف ت


ردیف اسم فارسی معنی نام
۱ تابان چهر کسی که چهره ای درخشان دارد.
۲ تابان دخت مرکب از تابان (درخشان) + دخت (دختر) = دختر درخشان
۳ تابان رخ = تابان چهر، آنکه صورتی روشن و درخشنده دارد.
۴ تابان گل مرکب از تابان (درخشان) + گل = گل درخشان
۵ تابان مهر خورشید تابان، خورشید درخشان
۶ تابناک جذاب‎، درخشنده و روشن
۷ تاتیانا تاتینا، اسم پرنده ای شکاری است.
۸ تاتینا = تاتیانی: پرنده ای شکاری
۹ تاج آفرین آفریننده تاج، به وجود آورنده تاج
۱۰ تاج بانو ملکه، شاهزاده خانم
۱۱ تاج بی بی ملکه، شاهزاده خانم
۱۲ تاج خاتون ملکه، شاهزاده خانم
۱۳ تاج دخت تاج (کلاه پادشاهی، افسر) + دخت (دختر): شاهزاده، دختر پادشاه
۱۴ تاج گل آن که چون تاجی در رأس گل ها است، دختر زیباروی
۱۵ تاج ماه آن که چون تاجی بر سر ماه است، بسیار زیبا
۱۶ تاج مهر آن که چون تاجی بر سر خورشید است، یا دسته گلی به شکل تاج، دختر بسیار زیبا اسم فازسی دختر
۱۷ تارا ستاره
۱۸ تارادخت مرکب از تارا (ستاره) + دخت (دختر)
۱۹ تارادیس مانند ستاره
۲۰ تافته نوعی پارچه ابریشمی
۲۱ تاک آفرین مرکب از تاک (درخت انگور) + آفرین (آفریننده)
۲۲ تاکدخت مرکب از تاک (درخت انگور) + دخت (دختر)
۲۳ تتسگل نام میوه ای در استان خراسان، نام دختر اخوان ثالث شاعر نامدار معاصر
۲۴ تذرو قرقاول
۲۵ ترانه سخن معمولاً موزون که با موسیقی خوانده می شود، آواز، کلامی که روی موسیقی گفته می شود.
۲۶ ترگل گل تازه و شاداب
۲۷ ترمه نوعی پارچه با نقشهای بته جقه یا اسلیمی
۲۸ ترنج میوه ای از خانواده مرکبات که از مرکبات دیگر درشت تر است.
۲۹ ترنیان سبدی که از شاخه های بید می بافند
۳۰ تروند میوه تازه رسیده، نوبر
۳۱ تک بانو بانوی یگانه
۳۲ تلکا در گویش مازندران گلابی وحشی جنگلی
۳۳ تناز نام مادر لهراسب پادشاه کیانی و دختر آرش
۳۴ تندیس مجسمه
۳۵ تنی در گویش مازندران شکوفه
۳۶ تنی نار در گویش مازندران شکوفه انار
۳۷ توراندخت مرکب از توران (نام سرزمینی) + دخت (دختر)
۳۸ توری گیاهی درختچه ای و زینتی از خانواده حنا که گلهای خوشه ای بنفش و تاج گسترده دارد.
۳۹ توسا توسکا، درختی بلند و جنگلی که در مناطق مرطوب و کنار آبها می روید.
۴۰ توسکا توسا، درختی بلند و جنگلی که در مناطق مرطوب و کنار آبها می روید.
۴۱ توکا پرنده ای از خانواده گنجشک با منقاری باریک وتنی رنگارنگ نام اصیل فارسی
۴۲ تهمینه نیرومند، دلیر، از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر شاه سمنگان همسر رستم پهلوان شاهنامه و مادر سهراب اسم ایرانی
۴۳ تی تی سا (نام گیلکی) تیتی (شکوفه) + سا (مانند) = مانند شکوفه، کنایه از زیبایی و طراوت
۴۴ تی تی گل (اسم گیلکی) مرکب از تی تی (شکوفه) + گل
۴۵ تی تی نار (گیلکی) شکوفه انار
۴۶ تیارا (اسم لری) تیه (در گویش لری به معنای چشم) + آرا (آراینده) چشم آرا، زیبا
۴۷ تیبا عشوه ، فریب ، بازیگوشی
۴۸ تیدآ تیدا، دختر خورشید، زاییده خورشید، مرکب از تی به معنای خورشید و دا به معنای زاییده، به معنای دختر زیبارو نیز هست.
۴۹ تیراژه رنگین کمان، قوس قزح
۵۰ تیسا در گویش مازندران به معنای خالص
۵۱ تیساگل در گویش مازندران مرکب از تیسا (خالص) + گل
۵۲ تیساناز در گویش مازندران مرکب از تیسا (خالص) + ناز (زیبا): دختر پاک و زیبا
۵۳ تیناب آنچه در خواب دیده می شود، رؤیا
۵۴ تیهو پرنده ای شبیه کبک اما کوچکتر از آن


ردیف نام فارسی معنی اسم
۱ سابود هاله، خرمن ماه
۲ ساتراپ استاندار، حاکم ایالت‌ (ساتراپی) در ایران باستان، داریوش هخامنشی سرزمین ایران را به ۲۰ منطقه تقسیم کرده و اداره هر ناحیه را به یک ساتراپ داده بود.
۳ ساتی در مصر باستان نام فرشته نگهبان ارواح بوده است.
۴ ساتیا از نام های باستانی ایران زمین
۵ ساتین محبوب و دوست داشتنی
۶ سارگل گل زرد
۷ سارنیا خالص، منزه، پاک، بانوی بی ریا، دختر پاکدامن
۸ ساریان نام روستایی در نزدیکی مشهد
۹ سارینا = سارنیا به معنی خالص، پاک
۱۰ سارینه
۱۱ سازک ساز کوچک
۱۲ سازین نام روستایی در نزدیکی زنجان
۱۳ سالی بی غم و سرخوش، سالمند و دارای عمر طولانی، نام روستایی حوالی خرم آباد
۱۴ سام سوگند، پیمان (“سام” در معنای “داستان خوشایند” نامی است پسرانه) farsi girl names
15 سامه سوگند، پیمان
۱۶ سامینا ترکیب “سا” پیشوند مشابهت + “مینا” (نام گل، نام پرنده) = مثل مینا، همانند گل مینا.
۱۷ سانوا دختر خوش سخن، بانویی که شیرین حرف می زند.
۱۸ سانیا در گویش مازندران سایه روشن جنگل
۱۹ ساوند نام روستایی در نزدیکی کرمان
۲۰ ساویز خوش خلق، نیکخو
۲۱ ساویس گرانمایه و با ارزش
۲۲ ساوین سبدی که در آن پنبه می گذارند.
۲۳ سایا اسم ترکی – فارسی، در ترکی: به معنای یک رنگ و بی ریا و در فارسی: به معنای ساینده است.
۲۴ سایان اسم فارسی – کردی، منسوب به سایه، رشته کوهی در آسیای مرکزی، هم چنین نام روستایی در نزدیکی همدان
۲۵ ساینا سیمرغ، عنقا
۲۶ ساینه در گویش مازندران: سایه
۲۷ سایه تصویری از کسی یا چیزی که هنگام قرار گرفتن او یا آن در مقابل نور ایجاد می شود، تاریکی ای که به سبب جلوگیری از تابش مستقیم نور در جایی ایجاد می شود، هم چنین به معنی حمایت، پناه
۲۸ سبا اسم شهری در یمن که بلقیس ملکه انجا بوده است.
۲۹ سبارو کبوتر
۳۰ سبزارنگ اسم یکی از الحان باربد، سبزرنگ
۳۱ سبزبهار نام یکی از الحان قدیم ایرانی
۳۲ سبزپری فصل بهار
۳۳ سبزک مصغر سبز، پرنده ای سبز رنگ که مانند هدهد بر سرش تاجی دارد، معشوق، شیشه شراب
۳۴ سبزه گیاهی که به صورت خودرو در جایی سبز شده است، چمن زار، گندمگون، سبزه وار، آنکه رنگ پوست گندمی دارد.
۳۵ سبزه بهار سبزه ای که در فصل بهار می روید، بهار سبز و خرم
۳۶ سبزینه سبزرنگ، گندمگون
۳۷ سپاکو نام همسر چوپانی که کوروش را به او سپرده بودند تا بکشد اما او مانع شد و کوروش را مانند فرزند خودش بزرگ کرد.
۳۸ سپیدار درختی از خانواده بید با برگ های براق اسم فارسی دختر
۳۹ سپیده روشنی کم رنگ آسمان قبل از طلوع آفتاب
۴۰ سپیده گل گل سپید
۴۱ سپینود از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر شنگل هندی و همسر بهرام گور پادشاه ساسانی
۴۲ ستاتیرا استاتیرا، همسر اردشیر دوم پادشاه هخامنشی
۴۳ ستاره هر یک از اجسام نورانی آسمان که در شب از زمین به صورت نقطه های نورانی دیده می شوند، بخت، اقبال، نام مادر ابوعلی سینا دانشمند نامدار ایرانی
۴۴ ستاک شاخه تازه رسته و نازک
۴۵ ستایش ستودن، تعریف، سپاس و حمد خداوند، تمجید شدن
۴۶ ستوده ستایش شده
۴۷ ستی به کسر سین، سرسخت و محکم، سنی، قطعه ای فولادی و محکم که بر سر نیزه یا داس نصب میشود.
۴۸ سرآویز آنچه به سر می آویزند.
۴۹ سرایه به ضم سین، آواز، ترانه
۵۰ سرخاب سهراب، از شخصیت های شاهنامه، نام پسر رستم پهلوان شاهنامه و تهمینه، شاداب، گلگون
۵۱ سرگل اولین گل، بهترین از هر چیز
۵۲ سرمه ماده ای سیاه رنگ که برای آرایش مژه ها و پلک چشم به کار می رود.
۵۳ سرنا به ضم سین و سکون ر، نوعی ساز بادی چوبی از خانواده نی که در نقاره خانه ها و روزهای جشن و سرور می نوازند.
۵۴ سروآزاد نام زنی در منظومه ویس و رامین
۵۵ سروبن درخت سرو، معشوق خوش قد و قامت
۵۶ سروتن آن که اندامی زیبا و بلندبالا دارد.
۵۷ سروجهان نام دختر فتحعلی شاه قاجار
۵۸ سروگل مرکب از سرو (درختی همیشه سبز) + گل
۵۹ سروناز درختی بلند و زینتی، معشوق خوش قد و قامت
۶۰ سروین شبیه سرو، مانند سرو
۶۱ سریرا زیبا
۶۲ سلمه نام گیاهی است.
۶۳ سمن رازقی، یاسمن
۶۴ سمن اندام سمن پیکر
۶۵ سمن بر آن که اندامی سفید و لطیف چون سمن دارد.
۶۶ سمن پیکر آن که تنی سفید و نرم چون سمن دارد.
۶۷ سمن چهر سمن چهره
۶۸ سمن چهره آنکه چهره ای سفید و لطیف چون سمن دارد. نام زیبای دخترانه
۶۹ سمن دیس مانند سمن، مانند یاسمن
۷۰ سمن رخ سمن چهره
۷۱ سمن رو سمن چهره
۷۲ سمن سیما سمن(فارسی) + سیما (عربی)، سمن چهره
۷۳ سمن گل گل یاسمن
۷۴ سمن ناز مرکب از سمن (یاسمن) + ناز (زیبا)
۷۵ سمنوی خوشبو، معطر
۷۶ سنبل گل خوشه ای بلند، به هم فشرده، و معطر به رنگ های قرمز، آبی، سفید و زرد
۷۷ سندوس نام خواهر خشایارشاه پادشاه هخامنشی
۷۸ سودابه از شخصیتهای شاهنامه، نام شاه هاماوران و همسر کیکاووس پادشاه کیانی
۷۹ سوری گل سرخ
۸۰ سوزان سوزاننده
۸۱ سوزان دارای حرارت و گرمای بسیار زیاد ، سرشار از اندوه اشتیاق
۸۲ سوسا مرکب از سو (روشنایی، نور) + سا (پسوند شباهت و همانندی) persian girl names
83 سوسن گلی درشت و خوشه ای به رنگها و شکلهای مختلف
۸۴ سوسنک از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از زنان شاعر بهرام گور پادشاه ساسانی
۸۵ سوفیا سوفیه نام پایتخت بلغارستان
۸۶ سوگند قسم
۸۷ سومیا محبوب، دوست داشتنی
۸۸ سومیتا لطف و محبت، مهربانی
۸۹ سهی صفت سرو، راست، از شخصیتهای شاهنامه، نام همسر ایرج پسر فریدون پادشاه پیشدادی
۹۰ سهیزاد مرکب از سهی (صفت سرو، راست) + زاد
۹۱ سی سی کام کامروا
۹۲ سی گل سی عدد گل
۹۳ سیب گل شکوفه سیب
۹۴ سیران سفر، گردش و تفریح
۹۵ سیرانوش نام دیگر شیرین همسر خسروپرویز پادشاه ساسانی
۹۶ سیرنگ سیمرغ
۹۷ سیفور پارچه ابریشمی لطیف و ظریف
۹۸ سیم تن آن که بدنی سفید چون نقره دارد ، نام یکی از همسران بهرام گور پادشاه ساسانی
۹۹ سیمرخ آن که چهره ای سفید چون نقره دارد. (سیم: نقره)
۱۰۰ سیمیا بلاغت، فصاحت، علوم ماورائی، همچنین نشان و علامت
۱۰۱ سیمین ساخته شده از نقره، نقره ای
۱۰۲ سیمین تن سیم تن نام های اصیل فارسی
۱۰۳ سیمینه سیمین
۱۰۴ سیندخت از شخصیتهای شاهنامه، نام همسر مهراب کابلی و مادر رودابه



برایم مهم نیست از بیرون چگونه به نظر می آیم... کسانی که درونم را می بینند برایم کافیند... برای آن هایی که از روی ظاهرم قضاوت میکنند حرفی ندارم... با خود می گویم بگذار همان بیرون بمانند...
2714
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز