همیشه حاضربودم رو سرش قسم بخورم که هرگز منو نمیزنه خیلی وقتا تهدید میکرد ولی همیشه هر دوتامون میخندیدیم میگفت مگه زن خره که مرد واسه درست کردنش بزنتش یه مدته خیلی به هم نزدیک شدیم بیشتر بهم محبت میکرد و طرفمو میگرفت حرفای قشنگ میزد میخواست گذشتشو جبران کنه ولی امروز یهو دست روم بلند کرد فقط بخاطر اینکه بهش گفتم نمک نشناس چون واقعا حرف بدی بهم زده بود.بهم حمله کرد و گفت یه بار دیگه بهم بی احترامی کنی دندوناتو خورد میکنم البته نزد ولی صورتمو دستش گرفت مقابل صورتش و تهدید کرد دستمم گرفته بود و محکم فشار میداد وقتی بهش گفتم از اطاق برو بیرون عصبانی تر شد و دستمو محکم تر فشار داد بهت زدم نمیدونم باور کنم یا نه ولی دیگه نمیبخشمش همیشه اشتباه میکنه و میگه تو خانومی کن و ببخش اما دیگه همه چیز تموم شد از دلم پرتش کردم بیرون نه خودش نه خانوادش لیاقت منو ندارن
توروخدا کمکم کنید من اینجا غریبم به هیچ کس هم نمیتونم بگم چند ماهه با خانواده شوهر تو یه اتاق ١٢متری زندگی میکنم فقط به خاطر اینکه اقا بتونه قرضاشو بده
واقعا برات متاسفم شدم شاید فشار کار و زندگی خیلی روش زیاده
nabayad kari mikardi ke rutun be ham baz she
bazam khodet bozorgi kon o bebakhsh ba sharayeti ke migi, age keshesh bedi bishtar be zarrae khodete
ye khorde sard bash, bezar be morure zaman hal she
bazam khodet bozorgi kon o bebakhsh ba sharayeti ke migi, age keshesh bedi bishtar be zarrae khodete
ye khorde sard bash, bezar be morure zaman hal she
مردا جنبه ندارن که آدم انقدر کوتاه بیاد.. بعضی وقتا فکر می کنم زنایی که توقع بیشتری دارن عزیز ترم هستند!!!!!
عزیزم همون جور که گفتی همسرت بده کاره خوب تو هم باید یکمی باهاش راه بیای الان اون توی وضعیت بدی هستش تحت فشاره سعی کن درکش منی
عزیزم واقعاً ناراحت شدم. ولی خب به دل نگیر حتماً از یه جای دیگه دلش پر بوده.
البته نمی گم ساده از این کارش بگذر، یه کم بی محلی کن تا حساب کار دستش بیاد
البته نمی گم ساده از این کارش بگذر، یه کم بی محلی کن تا حساب کار دستش بیاد
منم با خاطره موافقم...چرا عصبانی شد؟
آدم نمی دون ه بااین مردا چی کارکنه آخه مگه مازنها چه گناهی کردیم که باید این قدر همه چی رو تحمل کنیم وازگل نازک ترهم به آقاااااااااااااااااااااااایون نگیم
صبر داشته باش و گذشت کن البته سخته ولی چاره ای نیست به خاطر زندگیتون .البته باید واقعا ببخشی تا بتونی به زندگیت ادامه بدی
خیلی دوست دارم ازش جدا شم اما نمیتونم یه پسر یه سال و نیمه دارم و به طور ناخواسته حامله شدم اگه بدونید چقدر خوشحال بود واسه بچه نمیدونم چرا هر کار میکنه نمیتونم دوسش نداشته باشم خیلی خسته شدم نشستم تو اتاق و نمیخوام برم بیرون که خانوادش موضوعو بفهمن از دست همشون خسته شدم ادم اگه از حقش بگذره بقیه لهش میکنن
یک کم باهاش راه بیا .........اون خیلی تحت فشار که نتونسته واسه همسرش به خاطر قسط و قرضاش خونه مستقل فراهم کنه......در ضمن روزه هم بوده و افت قند خونش رو اعصابش تاثیر گذاشته
از روی این مسئله ساده رد نشو. ببخشش. ولی بعد از اینکه کاملا پشیمون شد
چه بهتر حالا که دوسش داری راحتتر میتونی گذشت کنی
ممنون از اینکه جواب دادین فکر نمیکردم کسی جواب بده همیشه عادت کردم وجودم نادیده گرفته بشه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
