2737
2739
عنوان

دل بندگی و بندگی دل

| مشاهده متن کامل بحث + 45255 بازدید | 205 پست
وطن دوستی به سبک ایمان

هرچند پس از گذشت سالها و گذار فرهنگ ها و تمدن های مختلف مفاهیم یکسانی مانند "نژاد پرستی" ، "وطن پرستی" ، "قوم پرستی" رنگ و لعاب خود را از دست داده اند اما همیشه سلاحی هستند که گاه گاه برای تحریک نابجای ملت ها و قومیت ها استفاده میشود.
حتی در این سایت هم گاهی تاپیکهایی با مفاهیم نژادپرستی عرب و عجم زده میشود و تعصبات ملی و نژادی به خوبی نمایان میشود، غافل از اینکه خود پیامبر به آنان همنشینی با خود اعراب دوران جاهلیت !! را مژده داده است :
از امام صادق (ع) که رسول خدا (ص) فرمود :
هر که به اندازه یک دانه خردل تعصّب (نابجای قومی و نژادی) در دل دارد، خدا روز رستاخیز او را با عربهاى زمانِ جاهلیت مبعوث کند. (کافی ج2 ص308 باب العصبیه)

تا آنجا که ظاهرا به نظر میرسد حس برتری نژادی در ابلیس هم بوده است :
امام صادق (ع) فرمود :
"... و خدا آنچه در ذات او بود به وسیله حمیّت و تعصّب و خشم بیرون آورد تا آنکه گفت: (مرا از آتش آفریدى و او را از گل (اعراف/12). "

پس با این احوال آیا حب و علاقه ای که ما در دلمان نسبت به وطن و ایرانی داریم نادرست است ؟ آیا حدیثی که هر چند با سند غیر معتبر نقل میکند که "حب وطن از ایمان است" غلط است ؟

معیار اصلی "وطن دوستی" را خود ائمه در اختیار ما قرار داده اند
آنجا که از امام سجاد ع در مورد تعصب می پرسند
و ایشان میفرمایند : "تعصبى که صاحبش بسبب آن گنهکار است اینست که کسى شرورها و بَدان قوم خود را از نیکان قوم دیگر بهتر داند، ولى اینکه کسی قوم خود را دوست بدارد تعصب نیست، بلکه اینکه کسى قوم خویش را بر ستم کمک کند از جمله ی تعصب است".

همه ی تاریخ را با همه ی خوبان و بدانش باید دید . اگرچه مرزهای یک مومن مرزهای حق و باطل است ، اما اگر روزی بر مرزهای وطنش ظالمانه بتازند با تمام جان و دل از وجب به وجب خاکش دفاع خواهد کرد ...

مرگا به من! که با پر طاووس عالمی
یک موی گربه ی وطنم را عوض کنم


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اقا پارسا من هم تقریبا خواننده خاموش بودم اما درد وغم من را وارد ارامگاه مجازی کرد حالا یه مدته تایپیکای شما رامیخونم واقعا لازمشون دارم .امسال سال سختی برای من بود از اول امسال هرماه یه اتفاق ناخوشایند برام رخ داد ودرنهایت خرداد ماه برادر25ساله ام که خیلی مهربان وشاد بود راطی یک حادثه باورنکردنی ازدست دادم در کنار این غم بزرگ مشکلات ریز ودرشت بسیاری دارم که حتی نوشتنش دلم را به درد میاورد من ادم بسیار مذهبی بودم وازاعتقاداتم به شدت دفاع عقلی ونقلی میکردم ولی انگار کم آورده ام .دارم ایمانم را ازدست میدهم .اگر میتواند کمک فکری به من بکنید که واقعا به آن احتیاج دارم
سلام خانم زیبا
در حالی در این شب رحمت و مغفرت برای شما مینویسم که بر لبانم زمزمه ی فاتحه جاریست
غم از دست دادن برادر آنقدر سنگین هست که با صبر بر آن "زینب" ها ساخته میشوند ...
خدا برادرتان را رحمت کند .

مشکل شما مشکل من و شاید خیلی های دیگر هم باشد
همین فاصله بین علم تا یقین و ایمان
فاصله ی دلبندگی تا بندگی دل
فاصله ی عبادت تا عبودیت

مشکل یکی مثل ماها اینه که "بندگی" بلد نیستیم

شما خودتون گفتید مذهبی بودید ، تازه یک مدافع خوب در رینگ مبارزه با جهالتها ...
خب ادعای بزرگی داشتید و خدا هم میگه :

"آیا مردم پنداشتند که تا گفتند ایمان آوردیم، رها مى‏شوند و مورد آزمایش قرار نمى‏گیرند؟
و به یقین، کسانى را که پیش از اینان بودند آزمودیم، تا خدا آنان را که راست گفته‏اند معلوم دارد و دروغگویان را [نیز] معلوم دارد." (عنکبوت 2 و 3)

چیزی نیست! تو این رینگ مبارزه فقط یه مشت کوچک خورده اید
به راحتی میتوانید بلند شوید و محکم تر از همیشه ادامه دهید
2731
اما در مورد بلا ها و آزمایشها همیشه دو دسته از احادیث برای خود من تکان دهنده بودن

احادیثی که بلا و صبر بر اون رو به عنوان یه فرصت الهی معرفی میکنن تا اونجا که از پیامبر نقل میشه :
هر گاه براى بنده در نزد خداوند متعال منزلت و مقامى آماده شود که بنده به وسیله عمل نتواند به آن برسد خداوند او را در بدن یا مال یا فرزندش مبتلا مى‏کند تا بنده در برابر ابتلاءات صبر نماید و خداوند او را به آن منزلتى که قبلا برایش آماده کرده بود نایل فرماید.

و احادیثی که بلا و فتنه رو بازتاب اعمال خود ما میدونن حتی در مرگ :
امام صادق ع فرمودند کسانی که بخاطر گناهانشان میمیرند بیشتر از کسانی هستند که برای فرا رسیدن اجلشان می میرند و کسانی که بخاطر اعمال خوبشان زندگی میکنند بیشترند از کسانی که بخاطر عمر مقدرشان زنده اند.

زیبایی بندگی همینه که من و شما ندونیم این بلاها از چی ناشی میشه ولی با همه ی احوال وظایفمون رو انجام بدیم و از در خونه ی خدا دور نشیم (راستی مگه غیر از در خونه ی حسین جای دیگه هم گدا قبول میکنن ...)
ما از پیامبر بالاتر نیستیم که روزی هفتاد بار استغفار میکرد، از علی بالاتر نیستیم که آشکارا و پنهانی، روز و شب صدقه میداد، دعا و استغفار و صدقه بلا را دفع میکند (در طول روز زیاد صدقه بدهید، چندین بار در روز ، حتی اگر مقدارش کم باشد)

اما در مورد کمک به شما من واقعا در حدی نیستم که چیزی در این مورد بگم
فقط چیزهایی که بزرگان رو گفتند رو تکرار میکنم :

هر چه بودید و هرچه هم شدید یادتان نرود اباعبدالله هیچ دوستداری را از در خانه اش نمی راند
صد بار اگر توبه شکستی بازا

خودتان، غمتان و انگیزه و فکرتان را جهانی کنید . غمتان شود غم اهل بیت یعنی برای حسین بیش از هر کسی بگریید، برای امام زمانتان بیش از هر کسی دغدغه داشته باشید، غصه اتان انسانیت باشد در همه ی دنیا، درد و رنج و فقر و گرسنگی را نه فقط همین نزدیکی که در همه ی دنیا ببینید ... برای همه دعا کنید اینکه فاطمه سلام الله میگوید الجار ثم الدار بی حکمت نیست
آدمهایی که فقط غصه ی خودشان را دارند همیشه کوچک می مانند

تمام هم و غمتان باشد انجام واجبات و ترک محرمات ، نه بیشتر و نه کمتر
از کارهای مستحبی که پشتوانه ای ندارد به شدت بپرهیزید، بعضی ها مثلا 40 روزه فلان دعا را میخوانند و یا فلان عمل را انجام میدهند در نتیجه فلان بلاها هم دائما سرشان میاید !!!
فقط به مستحباتی بها بدهید که خود شرع هم به شدت تاکید دارد مثل نماز اول وقت، مثل تدبر در قرآن ، بیش از اینها را مدتی کنار بگذارید (راستی یادتان نرود علم آموزی هم جزء واجبات است!!)

نظم ، یکی از اثرات همه ی عبادات همین نظم دهی به من وشماست، کسی که نظم دارد گناه نمیکند، شاداب است، خوب بندگی میکند ... آقای بهجت می فرمودند نمازتان را اول وقت بخوانید هرچه خواستید تضمینش با من (خدا رحمتشان کند می فرمودند در بین مستحبات چیزی بالاتر از گریه بر امام حسین و نماز شب سراغ ندارم)

ورزش و رفتن به طبیعت و در بین دوستان و خانواده بودن دست کمی از عبادات ندارد ، زندگیتان را شارژ کنید، برای در رینگ بودن انرژی لازم است

پرحرفی من رو ببخشید
من دعاگوی شما و همه ی عزیزان هستم ، شما هم دیگران رو فراموش نکنید .
با عرض تشکر از راهنماییتان .اتفاقا هرچه میخوندم سیر نمیشدم .اتفاقا خودم نیت داشتم یه سفر کربلا برم باحرفهای شما تصمیم قطعی شد خدا خودش قسمت کنه . اوایل بهتر بودم حتی به مادرم هم میگفتم یا به صلاح برادرم بوده که باگناه کمتری بره چون پسر پاک ونجیبی بود یا داریم امتحان میشیم اما حرفهای مردم که پشت سرمان میگفتن وما هم بالاخره میشنیدیم (خدا عقوبتشان کرده وحقشونه و....)درمن اثر کرد وگیج ومستاصل شدم وشک کردم سعی میکنم خودم دوباره پدا کنم درهر صورت ممنون
به حرفهای واهی و بی اساس برخی از نزدیکانتان بها ندید
همیشه حرفهای "شام" سوازاننده تر از کربلاست ...
حتما هم به سفر کربلا بروید
و همه ی دوستانتون رو هم از دعا فراموش نکنید
یک شارژ بی نهایت

امام صادق ع از عذافر پرسیدند : چه مشکلی داری که هر سال به حج نمیروی؟ راوی گفت جانم به فدایتان "عیال" (خرج خانواده)، امام فرمودند اگر بمیری آنوقت چه کسی برای آنها باقی می ماند؟! ، پس خانواده را با سرکه و روغن (غذای ساده و کم خرج) اطعام کن ولی هر سال آنها را به حج ببر.
(کافی،ج4،ص254،باب فضل حج و عمره و ثواب آنها)

1. توکل ما کم است، فکر میکنیم این خود ما هستیم که روزی آور خانه ایم، در حالیکه پس از نهایت کار و تلاش باز هم روزی رسان واقعی خود خداست، پس بیمه و تضمین روزی هم به عهده ی خود اوست.

2. گاهی در یک ادعای نابخردانه گفته میشود، چرا برخی مذهبی ها پول زیارت را به فقرا نمیدهند و زیارت را ترجیح میدهند ؟ طواف خانه ی دل کن که ... !!
پاسخ را خود امام به خوبی میدهند، ایشان میفرمایند اگر میخواهی قید چیزی را بزنی، از راحتی و رفاهت کم بذار و نه از سفر حج و زیارت ائمه که غذای روح است.
درست است که اگر مسلمانی همّ و غم مسلمان دیگر نداشته باشد، مسلمان نیست و حس انسان دوستی بالاترین دغدغه ی یک مومن است اما به این معنا هم نیست که از شارژ و غذای روح خودش کم بگذارد. پس اگر هم قرار باشد کمک به فقراء داشته باشیم، باید از رفاه خود کم کنیم مثلا هتل ارزان تر، نخریدن سوغات، ندادن ولیمه، نرفتن به سفرهای غیر ضروری و یا خونه و ماشین و غذا و لباس ارزان تر.

نمونه ی واضح این مطلب را میتوان در اسوه ی کرامت امام حسن مجتبی دید که ناباورانه دوبار تمام ثروت خود را در راه خدا خرج کردند و در عین حال 25 بار حج رفتند و خدمت خلق میکردند و معنای واقعی سید القوم خادمهم بودند.
2738
جان، دلباخته‌ى به این اهداف و آرمانهاست...

رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر خود در خراسان شمالی به حجاب برخی حاضرین در مراسم استقبال اشاره کرده و فرمودند: "خودتان را مجهز کنید، مسلح به سلاح معرفت و استدلال کنید، بعد به این کانونهاى فرهنگى - هنرى بروید و پذیراى جوانها باشید. با روى خوش هم پذیرا باشید؛ با سماحت، با مدارا".

فرمود: "و سنّة من نبیّه"، که ظاهراً عبارت است از "مداراة النّاس"؛ مدارا کنید. ممکن است ظاهر زننده‌اى داشته باشد؛ داشته باشد. بعضى از همین هائى که در استقبالِ امروز بودند و شما الان در این تریبون از آنها تعریف کردید، خانمهائى بودند که در عرف معمولى به آنها میگویند "خانم بدحجاب"؛ اشک هم از چشمش دارد میریزد.

حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباخته‌ى به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصى دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهاى این حقیر باطن است؛ نمى‌بینند.

"گفتا شیخا هر آنچه گوئى هستم / آیا تو چنان که مینمائى هستى؟".

ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهى از منکر هم میکند؛ نهى از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت. بنابراین با قشر دانشجو ارتباط پیدا کنید.
مامان کوثر، خدا بهتون صبر بده
و همیشه خودش نگه دارتون باشه تا وقتی به بهشت عبودیت خدا رسیدید، پسرتون رو در آغوش بگیرید ...

در قیامت حتی جنین سقط شده، با حالتی غضب آلود که از تاخیری ناراحت باشد، بر درب بهشت می ایستد. خداوند به او میگوید داخل شو، میگوید خیر، مگر اینکه پدر مادرم زودتر از من داخل شوند.
و درخواست او را خدا میپذیرد ...
(الکافی ج5/ص334)


ممنون خانم کوثر از اطلاع رسانی
تا الان شده 24218
لذت تک رنگی ...

دوران سختی است، این بار ظلم با چهره فقر سر درآورده، [فقری که نزدیک است کفر باشد].
هرچند اگر ایمان مردمان هم حقیقی باشد هم رشد اقتصادی خواهد بود و هم صلح و عدالت: [اگر مردم آبادی‌ها ایمان آورده و پرهیزگاری کرده بودند، هرآینه برکت‌هایی را از آسمان و زمین بر آنان می‌گشادیم]. (اعراف/96)
حال در این سختی کافیست کمی چشمانمان را باز کنیم و مردمان رنجور از فقر را ببینیم، آنها که حتی تنها لباس کهنه اشان به رنگ های وصله آزین شده است.
هر کدام از من و شما تنوع را دوست داریم، اما وقتی اطرافمان همه مردمان یک لباس و یک رنگ شده اند، چه زیبا که من و شما هم با یک رنگی مردم همراه شویم و در مجالس و مهمانی و رفت و آمدها به همان لباس های همیشگی بسنده کرده و لذت یک رنگی را بچشیم، خجالتی ندارد، پادشاهان حقیقی زمین نیز چنین بوده اند:

روزی امام سجاد با لباسی خوش پوش از منزل خارج شدند، ولی سریع بازگشتند و فرمودند همان لباس همیشگی را بدهید. وقتی در این لباس خوب بیرون رفتم احساس کردم دیگر علی بن حسین نیستم.
(وسائل الشیعه ج5 ص37)
در تاریخی که پادشاهانش با لباس ها و غذاها و کنیزکان جوانشان خوش بوده اند، پیامبر و اهل بیت که ملکان حقیقی آسمان ها و زمینند چنین زیسته اند.
امروز عصر رفته بودم دعای عرفه یه حال عجیبی داشتم آخر دعا ازخدا خواستم گناهان برادر جوانم را که هنوز بعدازگذشت 5ماه داغش تازه است ودل من ومادرم را به درد میاره وبه خاطر عظمت این عصر واین شب ببخشه وبه ما صبر بده تا بتونیم به زندگی برگردیم اخه من از انجام کارهای روزمره زندگی ناتوان شدم ولی از وقتی برگشتم ا نگار حالم بهتر شده بعد ازمدتها خانه راتمیز کردم .یعنی خدا صدامو شنیده .....]قا پارسا میشه یک کمی از امروز وبرکاتش بگید
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز