یه پسر ۳ ساله دارم که انرژیش تموم شدنی نیست. صبح ساعت ۷:۳۰ بیدار میشه یه سره شیطونی میکنه،میچسبه به من. اصلا تنهایی دوست نداره بازی کنه.یه لحظه تنهام نمیذاره اصلا نمیتونم غذا بپزم.ساعت ۱۰:۳۰ شب هم به زور و دعوا میخوابه. غذا خوردنش هم که دیگه نگم. شاید ۴ روز یه بار غذا بخوره اونم ۳ ۴ قاشق. لباس پوشیدن و دراوردنش که دیگه مصیبته. اونقدر ادا و بازی درمیاره که احساس میکنم الانه که سکته کنم ار حرص و ناراحتی 😭 خودمم دست تنها هستم تو غربت. دارم میمیرم از ناراحتی و غصه. خیلی ازم انرژی میگیره.دیگه توان هیچ کاریو ندارم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید
ببرش مهد . خب طفلی با کی بازی کنه؟ چطوری تخلیه انرژی بشه؟
لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ الله.خدایا کمکم کن نمیدونم چی قراره سرم بیاد.خودت گفتی نا امید نباشم از رحمتت پس امیدوارم. مسیر خیلی سختی رو در پیش دارم.یا زینب.دلم گرم است ،می دانمخدای من ، خدایی خوب می داندو می داند که سائل را نباید دست خالی راند.دو سال بعد:دوستهای خوبم خدا جواب سختی های من رو به بهترین شکل داد. از رحمت خدا نا امید نشید.