سلام دوستان
من حدود ۹ساله ازدواج کردم.همسرممرد خوب و مهربونی بود ولی الان حدود ۵ساله که یه خانم متاهل که بچه هم داره بدجوری اوار شده سر زندگیم😢جوریکه متوجه شدم همسرمم وابستگی عاطفی پیدا کرده به این خانوم اوایل که فهمیدم به روی همسرم اوردم و کلی باهم جر و بحث داشتیم یه بار تلگرامشو هک کردم و پیاماشونو خوندم اون خانوم با اینکه خیلی شیطان صفتهدعکسای برهنه از خودش برای همسرم میفرستاد و حرفای خاص میزد.رفتم مشاوره چندین ماه در رفت و آمد بودم.همسرمو با خودم بردم.همسرم به مشاور گفته بود این خانوم مریضه دارم کمکش میکنم.مشاور هم گفته بود بگو بیاد پیش من مشکلشو برطرف میکنم شما بخاطر زندگیه خودت دیگه مداخله نکن...ولی کوتاه نیمدهروقتی متوجه پیاماشون میشدم.دایم قفل گوشیشو عوض میکرد که من نرم سر گوشیش تا میومدم فراموش کنم باز یه اتفاقی میفتاد که میفهمیدم من دوتا بچه دارم ولی با این حال دایم سعی کردم تنوع بدم.رفتار و ظاهرمو عوض کنم.تو مسائل جنسی هم کم نمیذارم براش...یه بار تو دوران بارداری سر بچه دومم فهمیدم باز باهاش ارتباط داره تهدیدش کردم که بچه رو سقط میکنم.فقط هی میگفت داری اشتباه میکنی و من دوستت دارم و ازین حرفافهمیدم مشاوره رفتن اون خانم هم فایده نداشته.متوجه شدم شماره همسرشو داره شوهرمیه روز زنگ زدم به شوهرش و همه چیو گفتم ولی اون بلا نسبت عوضی تر بود و من و تهدید کرد.باز با مشاور ارتباط گرفتم و جریانات و گفتم خلاصه سرتونو درد نیارم هنوزم که هنوزه با شوهرم ارتباط داره همین ۱ماه پیش شوهرم خواب بود گوشیشو چک کردم دیدم باهم قرار گذاشتن بیرون همدیگرو دیدن و حتی اون خواسته بود بازم قرار بذارن.
بخدا از مشاور ناامید شدم تا دلتون بخواد نذر و توسل کردم همش نگرانم شوهرم به گناه بیفته زندگیم از هم بپاشه . اینم بگم که تاحالا تو پیامها ندیدم همسرم بهش ابراز محبت کنه و یا عاشقانه باهاش حرف بزنه.
خواهشا اگر کسی میتونه راهنماییم کنه دریغ نکنه.خیلی افسرده و داغونم نه حوصله رسیدگی به بچه ها دارم.همسرمم هیچجوری گاردشو باز نمیکنه باهاش حرف بزنمدارم دق میکنم از غصه.اصلا شرایط طلاق و این کارا رو ندارم.همش فکر بچه هامم.تو رو خدا دعام کنید😭😭😭