خواستگاریتون چه سؤالایی نپرسیدین وپشیمون شدید

چون اصن برام اهمیت نداشتن نمیمرسیدم هرچی میپرسیدن میگفتم شماچی😂

منم دوست دارم بدونم کلا چیا میپرسن ؟!

دیگه الان مثل قدیم نیست

اصولا چون از چند وقت قبل دوستن با هم دیگه حرفی نمیونه ک

خب تو همون دوران دوستی راجب چه مسائلی صحبت میشه بیشتر

دوست داری مستقل باشی یا پدر مادرت...کاش میپرسیدم...شوهرم میخواس با پدر مادرش زندگی کنه...چه دعواها نشد ک ازین کار منصرفش کردم

کسیو به زندگیم راه ندادم که بدونم

من که همه رو پرسیدم خدا رو شکر

سوالاتیم که پرسیدیم دروغ جواب دادن 

حداقل دلم خوشه بعضی سوالا رو نپرسیدم وگرنه  الان به جواباشون فکر میکردم حرص میخوردم چرا دروغ گفتن 

مسائل مالی

پول

درآمد

پول

پول

پول

بازم پول

خواهرومادر

🙄

همینا مهمن😐

درباره محل زندگی حرف نزدم و شرطمو نگفتم که بعدا پشیمون شدم

من جدی نشد 

ولی همون جلسه اول با اینکه فقط میخواستیم یه سوالای کلی بپرسیم ۲ ساعت حرف زدیم همه سوالات (غیر جنسی )  پرسیدیم ... 

از اینکه برنامه و اهداف اینده برای کار و درس چیه 

چی دوست داریم چی نه چه اخلاق و رفتار و چه خوراکی و سبک زندگی ( تمیزی خونه و ...) (حتی درباره تقسیم کار خونه حرف زدیم ) 

اینکه کجا زندگی کنیم نزدیک طبقه بالا مامانش اینا یا جای دیگه که گفت هرجایی که من پسندیم 

درباره خواهراش و اخلاقاشون و رابطه شون باهاش و ارتباط و رفتارمون با خانواده 

سوالات مذهبی

پوشش و ظاهر 

و خسیس بودن یا نبودن و یا یه سری چیزای جزئی مثل اینکه وقتی ناراحتیم چیکار میکنیم و ... سفر و ... بچه و ... 

۲ ساعت خورده ایی جالب اول یه نیم ساعت پیش خانواده ها هی میگفتیم چی بگیم بعد رفتیم جدا نشستیم کلی حرف زدیم حتی خاطره گفتیم چون دیگه همه چی گفتیم حتی زمان مورد نیاز برای آماده شدن وقتی بخوایم بریم بیرون 😂😂😂 بعد دیگه مامانا گفتند خوبه حرف نداشتید دیگه گلا اخراش همه چی جمع میبست و از نطرش تموم شده بود به من میگفت دیگه تحقیقات کن خبر بده من منتظر خبرتم 😂😂

والا خبری نشد ... با اینکه بعد قرار به معرف گفته بودند همونی که میخوایم و خیلی تفاهم داشتن و دلم گیر کرده  ... ولی نمیدونم چرا خبر ندادن