بچه ها من قراره داستان کودک بنویسم دنبال ایده و ماجراهای بچه گانه میگردم خوشحال میشم بیاین و جالبترین کارای بچه هاتونو تعریف کنید بچه های زیر ١٠ سال
:)
:)
همینطور میتونین از خاطرات دوران کودکیتون تعریف کنید استقبال میشه:)
پسرم لب تاپمو شکسته.................
جالبه نه؟
جالبه نه؟
پسر من 3 ماهشه یه فاصله عمیق بین من و مادرش انداخته .........
همینطور با حساب بانکیم ....... همینطور با آرامش و اعصاب آروم ....... . اینم جالبه مگه نه ؟
همینطور با حساب بانکیم ....... همینطور با آرامش و اعصاب آروم ....... . اینم جالبه مگه نه ؟
عجب متاسفم اقای مانی سعی کنید تو کارای بچه بیشتر همکاری کنید که مامانش وقتش ازادتر بشه و به هم نزدیکتر بشید همه میگن این دوره گذراس و دوباره همه چی خوب میشه
قدر نی نی رو هم بدونید خیلی ها در به در دنبال یه نی نی ان ونمیشه
بسختی قابل تحمله . چون همسرم به هیچ وجه حاضر نیست با یه مشاور مشورت کنیم . متاسفانه تمام علائم افسردگی بعد از زایمان رو داره .......
ما خودمون 3 سال دنبالش بودیم خانم مارال ......
ما خودمون 3 سال دنبالش بودیم خانم مارال ......
@من و امیر علیم اره عزیزم خودش کلی جالبه :))
بهش محبت کنید خیلی زیاد درست میشه هورموناش به هم ریختن
شیرین کاری یا خراب کاری؟
پسر من 2 سالشه
هر وقت شوشو میشنه کنارم میاد وسط ما میشینه
امروز بعد صبحانه حواسم به موبایل بود یکدفعه دیدم همه کره ها را به 2تا پاهاش از ران تا مچ مالیده
چند هفته پیش عینکم شکست ودستش را زیر مبل قایم کرده بود
یکبار هم داروهاش را قایم کرده بود
والبته چندین بار لب تاب از رو میز پرت کرده پایین
فعلا همینا یادم اومد خیلی کارا میکنه
هر وقت شوشو میشنه کنارم میاد وسط ما میشینه
امروز بعد صبحانه حواسم به موبایل بود یکدفعه دیدم همه کره ها را به 2تا پاهاش از ران تا مچ مالیده
چند هفته پیش عینکم شکست ودستش را زیر مبل قایم کرده بود
یکبار هم داروهاش را قایم کرده بود
والبته چندین بار لب تاب از رو میز پرت کرده پایین
فعلا همینا یادم اومد خیلی کارا میکنه
اگه دارو برای بچه ضرر نداره باید داروی ضد افسردگی استفاده کنه تحت نظر پزشک
مارال 2 من نی نی م 10 ماه و نیم شه اما خیلی شیرین کاری کرده یا شاید هم به نظر من شیرین میاد
دو نمونه اش:
(وبلاگش برات نقل میکنم)
اول این که اویل هفته ی گذشته(اواخر 9 ماهگی) یه روز صبح در حالی که داشتی منو نوازش میکردی بیدار شدم و دیدم ای وای مثل آسیابان ها شدی. منم زودی بلد شدم و دیدم بله!! قوطی شیرخشکت را وا کردی و ریختی زمین و حسابی زمین را شیرخشکی کردی و کلی هم با دستات روش اسکی کردی. تازه سر و صورتت هم پر بود..
دیروز صبح که دیگه بامزه تر از همه ی اینا بود. ساعت 4:30 صبح چشم وا کردم و دیدم نیستی. صدات هم کردم و خبری ت نشد. و من اومدم سروقتت. دیدم بله سر سبد لباسات نشستی و داری لباسات را اینور و اونور میکنی. تازه همزمان حواست به ساک خودت و زیپ خرسی نیمه باز ش هم بودو جورابات را هم پخش و پلا کرده بودی. اصلا هم حواست به من نبود. نشون به این نشون که تا نزدیک 5:30 هم بیدار بودی و سرگرم بریز و بپاش. ماشاالله به تو نازنین دختر که روز شیطونی میکنی کم ته از خوب شبت هم میزنی تا شیطنت کنی. هزار ماشاالله
دو نمونه اش:
(وبلاگش برات نقل میکنم)
اول این که اویل هفته ی گذشته(اواخر 9 ماهگی) یه روز صبح در حالی که داشتی منو نوازش میکردی بیدار شدم و دیدم ای وای مثل آسیابان ها شدی. منم زودی بلد شدم و دیدم بله!! قوطی شیرخشکت را وا کردی و ریختی زمین و حسابی زمین را شیرخشکی کردی و کلی هم با دستات روش اسکی کردی. تازه سر و صورتت هم پر بود..
دیروز صبح که دیگه بامزه تر از همه ی اینا بود. ساعت 4:30 صبح چشم وا کردم و دیدم نیستی. صدات هم کردم و خبری ت نشد. و من اومدم سروقتت. دیدم بله سر سبد لباسات نشستی و داری لباسات را اینور و اونور میکنی. تازه همزمان حواست به ساک خودت و زیپ خرسی نیمه باز ش هم بودو جورابات را هم پخش و پلا کرده بودی. اصلا هم حواست به من نبود. نشون به این نشون که تا نزدیک 5:30 هم بیدار بودی و سرگرم بریز و بپاش. ماشاالله به تو نازنین دختر که روز شیطونی میکنی کم ته از خوب شبت هم میزنی تا شیطنت کنی. هزار ماشاالله
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
41 ثانیه پیش
43 ثانیه پیش
44 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
