ملیسا (عربی) 1- زمانی بین مغرب و نماز عشا؛ 2- ماه صَفر؛ 3- ماهی بین آخر گرما و زمستان. مهدا (عربی) اول شب، پاسی از شب، آرامش شب. مهدیا (مهدی = هدایت شده + ا (اسم ساز))، دختر هدایت شده. نوریا /nuriyā (عربی ـ فارسی) (نوری + الف (پسوند نسبت))، 1- منسوب به نور (نوری)، مربوط به نور (نوری)؛ 2- روشن و درخشان؛ 3- (به مجاز) زیبارو. نورا /nurā/ (نور+ ا (پسوند نسبت)) 1- نورانی، درخشان؛ 2- (به مجاز) زیبا. مریسا (عربی ـ فارسی) (مَریس + ا (پسوند نسبت))، منسوب به مَریس، ع مَریس. مشکات (عربی) 1- از واژههای قرآنی؛ 2- (در قدیم) چراغدان؛ 3- ظرف بلورین که در آن چراغ میافروختند و نور از آن به هر سو منعکس می شد و فضای زیادی را روشن میکرد؛ 4- (در عرفان) مراد از مشکات نفس است در مرتبهی بالملکه و یا عقل بالمستفاد. ملاحت (عربی) 1- حالتی در چهره که شخص را دوست داشتنی مینماید، نمکین بودن، با نمک بودن؛ 2- خوشایند بودن، دوست داشتنی بودن. ابتسام مهلا (عربی) (اسم صوت) آهسته! بی شتاب!. مهیلا (عربی) 1- حرکت آهسته، روان؛ 2- از واژه های قرآنی (در سوره ی مزمّل). محیا (عربی) حیات، زندگی. دینا (اَعلام) نام خواهر یوسف(ع). رامیا [رامی = نوعی گل؛ (در عربی) ثیل سیام + ی (پسوند نسبت)]، 1- منسوب به رامی (گل)؛ 2- (به مجاز) زیبا و با طراوت. رجا (عربی) 1- (در قدیم) امیدوار بودن، امیدواری، امید؛ 2-(در عرفان) امیدواری سالک به لطف خدا. روبیتا 1- مقلوب شدهی بیتارو، بینظیر؛ 2- (به مجاز) زیباروی. سارا (عبری) 1- خالص، بیآمیختگی؛ 2- (اَعلام) نام زن حضرت ابراهیم(ع) و مادر اسحاق(ع). ساره (عبری) (= سارا، سارای)؛ 1- امیرهی من؛ 2- (اَعلام) زوجهی ابراهیم خلیل(ع) که به روایت تورات در 90 سالگی اسحاق را به دنیا آورد و در 127 سالگی درگذشت؛ 3- (در هندی) شاره یا نوعی لباس محلیِ زنان هند و پاکستان که به صورت پارچهای سبک و بلند است و یک سر آن را به دور کمر میپیچند و سر دیگر آن را بر روی شانه یا سر میاندازند، پرده. ساریه (عربی) 1- ابری که در شب آید؛ 2- (اَعلام) نام یکی از دختران امام موسی کاظم(ع). سامیه (عربی) (مؤنث سامی)، (در قدیم) بلند. + ( سامی. 1- سالومه (عبری) (اَعلام) زوجهی زبدی و مادر یعقوب کبیر و یوحنای انجیلی سبا (عربی) 1- (اَعلام) 1) (= سباء) سورهی سی و چهارم از قرآن کریم؛ 2) نام شهر بلقیس؛ 3) مملکتی باستان در جنوب جزیره العرب در هزارهی اول پیش از میلاد 2- (در عبری) انسان. صبا (عربی) 1- نسیم ملایم و خنکی که در برخی نواحی از طرف شمال شرق میوزد در مقابلِ دَبور؛ 2- (شاعرانه) (به مجاز) پیام رسان میان عاشق و معشوق؛ 3- (در قدیم) (در موسیقی ایرانی) یکی از شعب بیست و چهارگانه موسیقی قدیم؛ 4- (در عرفان) نفحات رحمانی که از جهت مشرق روحانیت آید، نیز آنچه را که باعث بر خیر باشد، صبا گویند. سبوحا (عربی ـ فارسی) [سبوح = پاک و منزه + ا (پسوند نسبت)]،1- منسوب به سبوح؛ 2- (به مجاز) پاک و منزه. سِتیلا (عربی) (اَعلام) 1) نام دختر حضرت موسی کاظم(ع)؛ 2) نام حضرت مریم. سدنا Sadena سدن + الف (اسم ساز)، خدمت کردن کعبه. سادنا (عربی ـ فارسی) (سادن + ا (پسوند نسبت))، 1- منسوب به سادن، سادن. سلاله (عربی) 1- نسل؛ 2- (در قدیم) فرزند، نطفه. سَلامه (عربی) (اَعلام) سلامه یا سلافه مشهور به شهربانو دختر یزدجرد ابن شهریار یا هرمزان و همسر امام حسین(ع). سُعاد (عربی) (اَعلام) نام زن محبوبی در عرب، نام معشوقهای در عرب. سِلما Selma 1- نام درختی؛ 2- (در عربی) (مؤنث سِلم) صلح، آشتی، زنِ صلح طلب. سِلوا (عربی) 1- (در گیاهی) گیاهی علفی، خودرو یا زینتی از خانواده نعنا، مریم گلی؛ 2- هر چیز که تسلّی دهد؛ 3- انگبین، عسل. سَمر (عربی) 1- (در قدیم) حکایت، افسانه، داستان؛ 2- (به مجاز) مشهور و گفتار و سخن. سَمرا (عربی) زن گندمگون. سما (عربی) (در قدیم) آسمان. سنا (عربی) 1- (در قدیم) روشنایی؛ 2- (در گیاهی) گروهی از گیاهان درخچهای یابوتهایِ گرمسیری و خودرو از خانواده گل ارغوان که برگچه و میوهی آنها مصرف دارویی دارد. سها (عربی) (اَعلام) (در نجوم) ستارهی کم نوری در کنار ستارهی عناق در صورت فلکی دُب اکبر که در قدیم قوّت چشم و دوربینی آن را با این ستاره امتحان میکردند. سَمیحه (عربی) (مؤنث سمیح)، بزرگوار، عظیم. سمیرا (عربی) 1- زن گندمگون، شمیرا. [سمیرا ترجمهی مهینبانو است]؛ 2- (اَعلام) نام عمهی شیرین است در اشعار نظامی. سَمیره (عربی) (= سمیرا)، ( سمیرا. 1- سمیعه (عربی) گوش شنوا. سوده (عربی) 1- ساییده، ساییده شده؛ 2- (اَعلام) [قرن اول هجری] نام دختر زمعه ابن قیس ابن عبد شمس، از همسران پیامبر اسلام(ص)، بیوهی یکی از مسلمانان نخستین به نام سکران. سوره (عربی) هر یک از بخشهای صد و چهاردهگانهی قرآن که خود شامل چند آیه است، سورت. سوفیا (عربی) 1- (= صوفیه)، پیروان تصوف؛ 2- عاقل، خردمند؛ 3- (اَعلام) (= صوفیه) پایتخت بلغارستان.
راحیل (عبری) 1- در عبری گوسفند؛ 2- (اَعلام) همسر حضرت یعقوب(ع) و دختر لابان و مادر حضرت یوسف و بنیامین به روایت تورات. رامیا [رامی = نوعی گل؛ (در عربی) ثیل سیام + ی (پسوند نسبت)]، 1- منسوب به رامی (گل)؛ 2- (به مجاز) زیبا و با طراوت. آیه (عربی) 1- نشانه، نشان، معجزه، دلیل، حجت، برهان؛ 2- اعجوبه، عجیبه. + ن.ک. آیت. آتنا 1- (عربی) از واژههای قرآنی در سوره بقره، آلعمران و کهف به معنای عطا کن به ما، ببخش به ما؛ 2- (اَعلام) (در یونان باستان) آتنا رب النوع یونانی مظهر اندیشه، هنرها، دانشها و صنعت، دختر زئوس و الههای است که اسم خود را به شهر آتن داده. آمنا 1- صورت دیگر آمنه؛ 2- امین شده؛ 3- زن ایمان آورنده.پ اِسرا Esra (عربی) 1- به شب راه رفتن، در شب سیر کردن؛ 2- معراج پیامبر اسلام(ص)؛ 3- (اَعلام) نام هفدهمین سورهی قرآن کریم دارای صد و یازده آیه. اسما (عربی) 1- نامها، اسامی؛ 2- معارف، حقایق؛ 3- (در تفسیر قرآن) و (در تصوف) به معنای معارف، حقایق و علوم آمده است؛ 3- (اَعلام) 1) نام همسر پیامبر اسلام(ص)؛ 2) نام دختر امام موسی کاظم(ع)؛ 3) نام همسر حضرت علی(ع). الها (عربی) (مصدر باب افعال از لهوء) 1- شادی آوردن؛ 2-بسیار بخشش کردن؛ 3- به شنیدن آواز مشغول شدن. اِلینا (عربی) (الی= نیکویی، نعمت + نا = ضمیر اول شخص جمع در عربی) نیکویی و نعمت برای ما. انیسا (عربی ـ فارسی) (اَنیس + ا (پسوند نسبت))، منسوب به اَنیس؛ ( اَنیس. هیفا (عربی) (مؤنث اهیف) زن کمر باریک (باریک میان). هنیا (عربی) (اسم صوت) گوارا باد، نوش باد. هنا (عربی) شادمانی و خوشبختی. ادنا Adna (عربی، ادنی) 1- از واژه های قرآنی؛ 2- (در قدیم) کمترین، جزئی ترین؛ 3- پایین تر؛ 4- پایین ترین، نازل ترین.
اِسرا /esrā/ (عربی) 1- به شب راه رفتن، در شب سیر کردن؛ 2- معراج پیامبر اسلام(ص)؛ 3- (اَعلام) نام هفدهمین سورهی قرآن کریم دارای صد و یازده آیه. اَسما /asmā (عربی) 1- نامها، اسامی؛ 2- معارف، حقایق؛ 3- (در تفسیر قرآن) و (در تصوف) به معنای معارف، حقایق و علوم آمده است؛ 3- (اَعلام) 1) نام همسر پیامبر اسلام(ص)؛ 2) نام دختر امام موسی کاظم(ع)؛ 3) نام همسر حضرت علی(ع). اِطرا /etrā/ (عربی) (در قدیم) بسیار ستودن، مدح و ستایش فراوان، مبالغه کردن در مدح کسی، درود گفتن زیاد و زیادهروی در ستایش کسی اِلها /elhā/ (عربی) (مصدر باب افعال از لهوء) 1- شادی آوردن؛ 2-بسیار بخشش کردن؛ 3- به شنیدن آواز مشغول شدن. طهورا (عربی) 1- از واژههای قرآنی (و انزلنا من السماء ماء طهورا) به معنی پاک کننده، تطهیر کننده؛ 2- (به مجاز) پاک و پاکیزه. نادیا (عربی) (اسم فاعل مؤنث از نادی) زن خوش آواز. نادیه (عربی) (مؤنث نادی)، ندا دهنده، ندا کننده. نجلا (عربی) (مؤنث انجل)، زن فراخ چشم، زنی که چشمانی وسیع و زیبا داشته باشد. نجما (عربی ـ فارسی) (نجم = نام سوره ی پنجاه و سوم از قرآن کریم، ستاره + ا (پسوند نسبت))، 1- منسوب به نجم؛ 2- (به مجاز) زیبا و درخشان مثل ستاره. نسیبا (عربی ـ فارسی) (نسیب = صاحب نَسَب، اصیل + ا (پسوند نسبت))، 1- منسوب به نسیب؛ 2- (به مجاز) صاحب اصل و نَسَب، اصیل، نژاده. نسیما (عربی ـ فارسی) (نسیم + ا (پسوند نسبت))، منسوب به نسیم، و نسیم. نصرا (عربی ـ فارسی) (نصر + ا (پسوند نسبت و اسم ساز))، منسوب به نصر، نصر. 1- و 2- نفیسا (عربی ـ فارسی) (نفیس + ا (پسوند نسبت))، 1- منسوب به نفیس، گرانبها، قیمتی؛ 2- (در قدیم) ارجمند و گرامی. نعیما (عربی ـ فارسی) (نعیم + ا (پسوند نسبت))، منسوب به نعیم، ن نعیم. 1- ،2- و3- هنا (عربی) شادمانی و خوشبختی. هنیا (عربی) (اسم صوت) گوارا باد، نوش باد. هوریا [(هور = خورشید + ی (پسوند نسبت) + ا (پسوند نسبت)]، 1- منسوب به خورشید؛ 2- (به مجاز) زیبارو. هِیام /heyām/ (عربی) دوست داشتن، ویژگی یا حالت کسی که از فرط عشق و غیرعشق شوریده است و نمیداند به کجا میرود. زینا (عبری) نام دختر نوح نبی (ع). حانا 1- (در عربی) مشتاق و آرزومند؛ 2- (در هندی) (= حانا اقطی) نام درختی است که میوه ی آن بِل (= نارهندی) است و مصرف دارویی دارد. حانیه (عربی) مهربان، دلسوز. حدیثا (عربی) (حدیث + الف اسم ساز) 1- نو، جدید، تازه؛ 2- خبر. حِسانه /hesāne/ (عربی) 1- زن بسیار نیکو؛ 2- (اَعلام) از صحابیات و از دوستان نزدیک حضرت خدیجه کبری (س) است. حَسْنا hasnā (عربی) 1- (= حَسناء)، زیبا، زن زیبا؛ 2- (در اعلام) نام شاعره برمکی. حُسنا Hosna (عربی) (در قدیم) نیک، پسندیده. حُسنیه (عربی) نیکوتر، کار نیک، عاقبت نیکو. خضرا (عربی) (مؤنث اخضر) 1- به معنی سبز، کبود، نیلگون، و آبی و سبز؛ 2- سبزهزار، چمن زار. خُلود (عربی) همیشه باقی ماندن، جاودانگی. حُلما Holma (عربی) (جمع حَلیم) بردباران، صبوران. حَلیا /halyā/ (عربی) زیور و آرایش. حلاوت (عربی) (به مجاز) خوشایند و دلچسب بودن، لذت بخش بودن، دلپذیری، شیرینی حوریا (عربی ـ فارسی ـ فارسی) [حور = زن زیبای بهشتی، زنان زیبای بهشتی+ ی (پسوند نسبت) + ا (پسوند نسبت)]، 1- منسوب به حور؛ 2- (به مجاز) زن یا دختر حورچهر، زن زیبارو و پریگونه. حوریه (عربی) زن سفید پوست و زیباروی. صاینا (عربی ـ فارسی) (صاین = پرهیزکار+ ا (پسوند نسبت)) 1- منسوب به صاین؛ 2- (به مجاز) پرهیزکار، حفظ کننده خویش از گناه. صایما (عربی) زن روزه دار. صباح (عربی) 1- (در قدیم) بامداد، صبح در مقابلِ مَسا؛ 2- (به مجاز) روز. صالحه (عربی) (مؤنث صالح) (زنِ صالح). ( صالح 1- ، 2- صبرینا (عربی- فارسی) [صبر+ ین (پسوند نسبت)+ الف اسم ساز]، 1- منسوب به صبر؛ 2- (به مجاز) صبور و شکیبا. صهبا (عربی) (= صَهباء) (مؤنث اصهب)، 1- سرخ و سفید؛ 2- (در قدیم) شراب انگوری، می. صونا (عربی ـ فارسی) (صون + ا (پسوند نسبت))، 1- منسوب به صون؛ 2- خویشتن داری از گناه، صیانت. صنم (عربی) 1- (به مجاز) (شاعرانه) بت، شخص زیبا رو، معشوق زیبارو؛ 2- (در عرفان) صنم در نزد بعضی از عرفا عبارت است از حقایق روحی در ظهور تجلی صورت صفاتی است. صوفیا (عربی ـ فارسی) (صوفی + ا (پسوند نسبت))، منسوب به صوفی، ( صوفی. عدنا (عربی ـ فارسی) 1- منسوب به عَدن به معنی جاودان، جاودانی؛ 2- لذت، حظ؛ 3- بهشتِ زمینی. عشا (عربی) 1- آغاز تاریکی بعد از غروب آفتاب؛ 2- (در قدیم) زمانِ میان غروب آفتاب و طلوع فجر، شبانگاه، شامگاه. عطرا (عربی) عطرآگین و خوش بو. عطرین (عربی ـ فارسی) (عطر + ین (پسوند نسبت))، منسوب به عطر؛ معطر، خوشبو. عَفرا (عربی) 1- زن سفید؛ 2- سفید؛ 3- زمین سفید که هموار نشده؛ 4- نوعی آهو؛ 5- (اعلام) نام یک شاعره ی عرب. عُلیا (عربی) 1- ویژگی جایی که نسبت به جای دیگر بر بلندی قرار گرفته است، بالا در مقابل سفلی؛ 2- (در قدیم) رفیع، والا. علیما (عربی ـ فارسی) (علیم + ا (پسوند نسبت))، ( علیم. فادیا (عربی) نجات بخش، منجی. واله (عربی) 1- عاشق بی قرار، شیفته و مفتون؛ 2- حیران، سرگشته، مبهوت؛ 3- (در حالت قیدی) در حال شیفتگی. (اَعلام) واله/vāle/، [فرانسوی] ایالتی در جنوب سویس، نزدیک مرز فرانسه و ایتالیا. یاسینا (عربی ـ فارسی) (یاسین + ا (پسوند نسبت)) منسوب به یاسین، یاسین. یُسرا (عربی) 1- آسان، فراخی، به آسانی، به سهولت؛ 2- (در قدیم) چپ، طرف چپ در مقابلِ یمنی. یُمنا yomnā/ (عربی، یُمنی) 1- (در قدیم) راست، سمت راست، در مقابلِ یُسری؛ 2- مبارک، بسیار با برکت. دُرا (عربی ـ فارسی) (دُر = مروارید، لؤلؤ + ا (پسوند نسبت))، 1- منسوب به دُر؛ 2- (به مجاز) قیمتی و گران قیمت. دُرین (عربی ـ فارسی) (دُر + ین (پسوند نسبت)) 1- از دُر، ساخته شده از دُر؛ 2- (به مجاز) گران بها و قیمتی. دینا 1- داور، داوری؛ 2- (در اوستایی) دین؛ 3- (در عبری) (= دینه) انتقام یافته؛ 4- (اَعلام) نام خواهر یوسف(ع). شکرانه (عربی ـ فارسی) 1- سخنی که به عنوان سپاسگزاری گفته میشود، یا عملی که برای سپاس انجام میشود، یا آنچه به عنوان هدیه برای قدردانی داده میشود؛ 2- (در قدیم) (در حالت قیدی) به عنوان سپاسگزاری برای تشکر؛ 3- شکرگزاری و حق شناسی. شکورا (عربی ـ فارسی) (شکور + ا (پسوند یا اسم ساز))، منسوب به شکور، ( شکور. شَلاله (عربی) 1- آبشار؛ 2- (در منابع عربی) شلال؛ 3- (در ترکی) آبشار، فوّاره. شکیلا (عربی ـ فارسی) (شکیل = خوشگل، زیبا + ا (پسوند نسبت))، منسوب به شکیل، خوشگل و زیبا. شمیم (عربی) (در قدیم) بوی خوش. شمین (عربی ـ فارسی) (شم = بو، رایحه + ین (پسوند نسبت))، خوشبو. شمینا (عربی ـ فارسی) عطر آگین و خوشبو (ی). شیما 1- (عربی) زن خال دار؛ 2- (اَعلام) دختر حلیمهی سعدیه خواهر رضاعی پیامبر اسلام(ص). شیمه (عربی) (در قدیم) عادت و طبیعت، خوی، خصلت، طینت، سرشت. شهیدا (عربی ـ فارسی) (شهید + الف اسم ساز)، 1- شاهد، حاضر، کسی که در راه خدا کشته شود؛ 2- (در عرفان) آنکه در پرتو تجلیات معشوق محو شود. ثمیلا (عربی) سرمه کشیده، ثمیله. ثمین (عربی) گرانبها، قیمتی، گران. ثمینا (عربی ـ فارسی) (ثمین + الف نسبت) منسوب به ثمین، ثمین. ثنا (عربی) 1- ستایش، مدح؛ 2- دعا؛ 3- درود و تحیت؛ 4-حمد، شکر، سپاس. ثمر ( ثمره) (عربی) 1- میوه؛ 2- (به مجاز) نتیجه و حاصل. ضُحا (عربی، ضحی) 1- (در قدیم) زمانی پس از برآمدن آفتاب، چاشتگاه؛ 2- آفتاب، خورشید؛ 3- (در اعلام) سورهی نود و سوم قرآن کریم دارای یازده آیه.