پاسخ های دکتر شیری به پرسش های دختران مورد روابط عاطفی دختر و پسر و ازدواج.....

پرسش و پاسخ اول

من یکسالی هست با کسی دوست شدم ولی از هم دور هستیم تو این مدت فقط ۳و۴ بار همدیگرو دیدیم . نیت ازدواج نداشتیم از اول ولی گاهی دربارش حرف زدیم و اون همیشه میگفت من بچه نمیخوام و اصرار هم داشت من شک کردم ک احتمالا بچه دار نشه چون برادرشون بخاطر همین مسئله جدا شده بود و ایشون ترس از جدایی داشت . من بچه ذوس دارم . بعد یکسال ایشون عاشق همکلاسیش شد و بسرعت باد رفتن خواستگاری و هنوز بنتیجه نرسیدن چون دختره درکش نمیکنه و تجربه نداره و خام هستش . حالا منو هم درگیر بلاتکلیفی خودش کرده بنظرتون من چه کنم ؟بهش وابسته نیستم ولی دوسش دارم اونم منو هنوز دوس داره وگاهگاهی زنگ میزنه و ابراز دلتنگی میکنه .ما همش بهم خوبی کردیم و خیلی همدیگرو درک میکنیم و میفهمیم عاشق هم نیستیم ولی همو دوس داریم و نگران حال هم میشیم .از من تعریف میکنه ک خصوصیات بهتری دارم ولی بلاتکلیفه !!! بمن بگید چه کنم؟ایمیل دادم فرستاده نمیشه . ممنون از راهنمایتون .
==================
چرا گیج بازی در میارید دختر خوب؟؟؟
اولا رابطه ای ندارید ( ۳-۴ بار دیدار در یکسال؟؟؟؟ آدم بقال سر محله را بیشتر میبینه! )
این رابطه- اگه بشه اسمش را رابطه گذاشت- شروع نشده ه بخواد تموم بشه و تو به روی خودت نمیاری….میگه شما خواهرش هستید که علت ناموفقی رابطه اش را تحلیل کنی؟؟؟!!!!
از این رابطه اشتباه کاملا فاصله بگیر و ببین که بعد از مدتی دیگه تماسهاش کم میشه
مردان دختر جدی ببینند ، تعیین تکلیف میکنند نه دختر ساده لوح ( ببخشید ولی بهتره رک باشیم تا در پرده( !!!)

پرسش و پاسخ دوم
دکتر من یک دختری هستم که ۳۵ سالمه، مهندس و مدیر یک شرکت هستم و جایگاه اجتماعی مناسب و خوبی دارم- با وجود امتیازاتی که دارم اما متاسفانه نارضایتی از شرایط فعلی باعث نگرانیم شده -
با وجودیکه شرایط خیلی خوبی دارم اما موقعیت مناسب برای ازدواج که واقعا باعث رضایتم باشه وجود نداره…نمیدونم چطور میتونم شرایط مناسبی برای زندگیم ایجاد کنم؟
سلام من را پذیرا باشید
نگرانی شما قابل درک است
موضوع جدی است زیرا تعدادی از دختران موفق ایران در بحث ازدواج مشکل دارند و قد مردان ایران متناسب با زنان در ۲۰ سال گذشته، مرتفع نشد و این دختران توسط مردان گروه سنی بالاتر یا هم سن انتخاب نمیشوند
راهکارهای نسبتا موفق :
• رد نکردن پیشنهادهای سنتی و بررسی موارد ازدواجی
• مدد خواستن از خانواده ها برای معرفی CASE مورد نظر و سلیقه تان. هنوز خانواده ها سهم عمده ای در ازدواجهای ایران ایفا میکنند و نباید این پتانسیل را از دست بدهید
• احتمالا هم کلاسیها و هم سن و سالای آشنای شما ازدواج کرده اند، دوستان هنوز مجرد شوهران این افراد گزینه های خوبی هستند که با خوش ذوقی دوستانتان و شوهرانشان میتوانند به شما معرفی بشوند
• پرهیز از وسواس و کمال گرایی منفی در انتخاب همسر

پرسش و پاسخ سوم


اقای دکتر من چند وقت پیش وارد یک رابطه دوستی شدم ما از نظر فکری و تحصیلات خیلی شرایط مشابه داریم هر دو مون هم شاغلیم اما از وقتی که با هم بیشتر اشنا شدیم و فهمید که خانواده من از نظر مالی و اجتماعی بالاتر از خانواده شون هستش دائما میگه ما نمیتونیم با هم ازدواج کنیم داره منو ترک میکنه اما واقعا به نظر من شرایطشون مناسبه از نظر کاری هم مطمنم که میتونن زندگیمونو اداره کنن و مشکلی نخواهیم داشت به نظرتون من چطوری میتونم ایشون رو قانع کنم این تفاوت برام اهمیتی نداره
================
بیش از اینی که بهش بگید خیالش راحت باشه نمیشه کاری کرد..اگر پسر بزدل باشه همه جا بزدله

پرسش و پاسخ چهارم
مهتاب هستم ۲۲ ساله از تهران و یک ساله که با پسری ۲۸ ساله دوست هستم . با اینکه دوستی ساده و پاکی داشتیم و میشه گفت هر دو ما موقعیت ازدواج رو داریم اما ایشون هر دفعه به بهانه ای گفته که قصد ازدواج نداره یا فعلا نداره.. من تو این مدت خیلی به ایشون وابسته شدم و از اینکه ازهم جدا شیم خیلی میترسم..دوست داشتم راهنماییم کنید که موندن تو رابطه ای که آ یندش معلوم نیس درسته؟ باید بگم که از لحاظ احساسی فوق العاده به ایشون وابسته شدم حتی فکر بی ایشون بودن هم ازارم میده ..,وابستگی من به اخلاق خوب ایشونه..همه خصوصیاتی که دوست دارم..دروغگو نیست چاپلوس نیست اهل کاره و خیلی چیزای دیگه.. البته مثل همه ادما نقطه ضعف هایی هم داره
——————————–
به شرط اینکه موقعیتهای ازدواجتون را از دست ندهید ، دلیلی نداره یک آدم مناسب را از زندگی تون حذف کنید
بحث را میشه طور دیگه نیز مطرح کرد و آن عبارت است از اینکه چگونه همین رابطه را به ازدواج سوق دهیم ؟

توصیه میکنم در عشقتان درماندگی نشان ندهید ( مردان از آویزون بودن حسی یک زن به شدت میترسند و احساس خفگی میکنند )
بهتره طرف بدونه شما قله های فتح نشده زیادی در شخصیتتان هست و بهتر است همه صمیمتها را با او تجربه نکنید و بداند دوست بودن این محدودیتها را برایش فراهم آورده است ( انگیزه کشف و تصاحب همیشه یک مرد را در مدار یک زن قرار میدهد )
کاملا میتونید مطلوب مردان شایسته دیگری نیز باشید ( از نظر فیزیکی و ارتباطی برتری خود را نشان دهی

چیزی حدود 30 تا دیگه هم سوالات واقعا مفید و پاسخ های قشتگ دکتر شیری دارم اگه خواستین بگین بزارم براتون.................ممکنه مشکلات خیلی هامون با هم مشترک باشه......هدقم این بود شما رو هم تو دانسته هام شریک کنم ....میخوام نظراتونم بدونم.....

دوستان من فوق لیسانس روانشناسی بالینی گرایش خانواده دارم.....حتی خودمم چنذ وقت پیش یه تاپیک زده بودم به قول دکتر شیری تو یه رابظه خوب بودم اما خانواده ها مخالفت کردن از نظر ایشون استفاده کردم و کات کردم بعد 3 سال ....علی رغم اینکه خیلی طزفم پسری با شرایظ عالیه و باهم کوچکترین مشکلی نداشتیم ..........البته همچنان این اقا داره تقلا میکنه....اینارو گفتم که بگم خیلی وقتا ادم وقتی احساسش درگیره نباید خودش تصمیم بگیره ...به عقل و تجربه ادمهای با تجربه تکیه کنه اما در نهایت خودش بهترین تصمیمو با عقلش بگیره......نمی دونم اینده چی میشه اما میدونم خدا همیشه بهترین رو واسه بنده ش میخواد نباید با اصرار چیزی رو ازش خواست.....................

اگه خواستین پرسش و پاسخی که در مورد تاپیکم به خودم دادن رو هم براتون بزارم....چون طولانی بود سوالم نزاشتم.....بچه ها اگه واقعا این مطالب براتون تکراریه یا علاقه ای به گداشتن اینجا ندارین بهم بگین که نزارم ....ممنون رها جون تا حالا 50 نفر دیدن اما فقط شما توافقونو اعلام کردین.....

پرسش و پاسخ پنجم
دکتر…وجودم پر از نفرته از پسری که تمام قول و قرارهامونو بهم زد و رفت… انگار نه انگار برنامه ای برای ازدواج داشتیم… قرار بود با هم بسازیم.. می دونم در شان من یا هر جوون دیگه ای نیست که مثل پیرزن ها سینه بکوبه و نفرین کنه اما متاسفانه گاهی انقدر مستاصل و آشفته می شم که رسما مثل پیرزن ها نفرین می کنم.. هر چند که چند تا تار موی سفیدی که تو این چند ماه توی موهام اومده نشون می ده داغون شدم.. ۲۷ سالمه و گاهی فکر می کنم تو این سن الان دوستام و فامیل همه سروخونه زندگی خودشونن اون وقت من باید خودم معطل همچین آدمی می کردم… نه خودمو می تونم ببخشم نه اونو…باورم نمی شه این طوری گذاشت و رفتدکتر بگید چیکار کنم که آروم شم… که یه دریچه امید به آینده به روم باز شه..————————-
پاسخ:
خشمت را به قدرتت تبدیل میکنی و خودت را میکشی بالا تا بفهمه از دست دادن تو اشتباه بزرگ زندگیش بوده بعدشم سوگواریهات را تموم میکنی و یه ذره فکر میکنی از کجا خوردی؟ ساده لوحیت؟ ندیدن علائم تغییر رابطه ؟ خوش بینی احمقانه؟ زیادی حساب کردن رو حرفهای بی پشتوانه؟احتمالا سهمی هم تو داری…مسوولانه سهمت را بپذیر تا دیگه تکرارش نکنی…فهمیدی؟ دیگه تکرار نشه برات———————————————————–

پرسش و پاسخ ششم
وقتی متوجه خیانت همسرت اونهم با دو تابچه میشی باید چیکار کنی ؟ با آدمی که امکان نداره زمین و زمان باور کنن یه همچین کاری کرده .وقتی میفهمی اون کلا یه ادم دیگه بوده ولی یه جور دیگه وانمود میکنه .یه ادم خود شیفته که ظاهرا نمیخواد از نوجوانی خارج بشه.از همه بدتر اینکه حتی حالا هم احساسم به اون بین عشق و نفرت جابجا میشه . به نظر شما من مریضم دکتر ؟بهم گفتن با تغافل و فهموندن اینکه یه چیزایی بو بردی درست میشه .راسته دکتر؟ ———————————-

پاسخ:
ببینید بانو وقتی به شما خیانت میشود بعید است عزت نفستان آسیب نخورد. پس باید مستقیم گفتگو کنید و همزمان از ظرفیتهای قانونی خود استفاده کنید اجازه ندهید با چرب زبانی اش ، فرصت دیگری برای لغزش او فراهم اید معمولا خیانتی رخ نمیدهد مگر اینکه همسر ، خانه اون فرد خائن را گرم و نرم حفظ کرده باشد. در واقع فرد دارای لغزش با هزینه واقعی اشتباهش روبرو که بشود ، واقعی تر زندگی خواهد کرد خیانت امریست انسانی یعنی ممکن است رخ دهد ولی اصرار بر آن و تحمیل حماقت بر فردی دیگر در زندگی مشترک امری پذیرفتنی نیست ا.........

کسی هست نیست؟؟؟نظری ندارین به نظرتون جوابا به شما هم کمک میکنه؟مشکلات مشابه داشتین؟