سلام....خسته شدم از نگنه ها و حرفهای اطرافیان....مخصوصا سرکوفتهای مامانم که عین تریلی از روم رد میشن.
من و شوشو با داشتن یه پسر 11 ماهه ناخواسته دوباره انشاا... چند ماه بعد صاحب فرزند میشیم....ولی حالا همه میگن=زود نبود؟ ناخواسته بود یا میخواستین؟آخی الهی بمیرم واسه پسرم(منظور پسر منه)سرش هوو اومد!الهی بمیرم دیگه نیاید شیرتو بدی!
وااااااااااااااااااااااااااااای خدایا....چرا؟آخه چرا؟؟بدتر از همه مامانمه که تماااااااام این حرفا رو میزنه....تازه تبریکش کم با لحن مسخره امیزی بود....نمیدونه چه فشاری بهم وارد میکنه
فقط این وسط شوشو منو درک میکنه...چون اونم مثل من هنوز تو شوکه....
نگید برو خدا رو شاکر باش بخاطر نی نی تازه چون باور کنید باور کنید من خودم تو همین سایت به کسایی که ناخواسته باردار میشدن همینو میگفتم پس تفکر خودمم همینه...
فقط بگید این وضعیت من مگه خییییلی بحرانیه؟؟