2410
2553
طلی جون امیدوارم زندگی روز به روز برات زیباتر و قشنگتر بشه و دخالت ها از بین بره
من هر روز از هر لحاظ بهتر و بهتر میشوم ... من لایق بهترین ها هستم ^_^ http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=1218273 برای حاجتم یه صلوات بفرست ممنونم

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥 

من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود و حتی توی تعطیلی های عید هم هستن. 

بیا اینم لینکش ایشالا مشکلت حل میشه 💕🌷

ماهورا جان بلد نیستم چطوری تاپیک بزنم. اینجارم اتفاقی پیدا کردم. اگه بشه یادم بدی ممنون میشم.
دوست من اگه تحمل نظرات مخالف رو نداری، تاپیک نزن. دلیلی نداره همه باهات هم عقیده باشن. اگرم تاپیک زدی، نظر مخالف هم دیدی، لااقل توهین نکن. شعور داشته باش. مرسی.
طلی جان خیلی عصبی شدم داستانتو خوندم اونجایی هم که گفتی بیبی چک مثبت شدم گریه کردم برات خیلی خوشحالم. خیلی خانم صبور و باادبی هستی من هیچوقت نمیتونم مثل تو باشم انشاالله همیشه شاد باشی و با آرامش زندگی کنی
2720
پایین صفحه پنج تا مربع صورتی هست ک یکیشون نوشته تبادل نظر برو توی اون،بعد اونجا دسته بندی های مختلف هست ،موضوعی ک ب عنوان تاپیکی ک میخای بزنی نزدیک تره رو انتخاب کن و برو توش ،اونوقت ی به علاوه سمت چب هست ک نوشته موضوع جدید اونجا برو اسم تاپیکو بنویس و پست اولشم بزار و ارسال رو بزن 😘💕

طلی جان خوشحالم که مزد صبر واستقامتت رو از خدا گرفتی.امیدوارم همه مون تو مشکلات صبور باشیم تا خدا هوامونو داشته باشه

امام حسین علیه السلام می توانند هر ناممکنی را ممکن کنند.با اعتقاد بر در خانه شان برویم.
2714
فرانک به خدا اگه هر چیزی رو با لبخن جواب بدی حتی کلامی نگی خودت احساس راحتی میکنی

اصلا موافق نیستم

من 2 سال تمام به تمام متلک ها و درشت گوی ها لبخند زدم و جواب ندادم

نه تنها خوب تعبیر نشد بلکه  همش تعبیر به احترامی شد

چون اونا جواب همدیگه رو با متلک میدن و کسی در مقابل کسی سکوت نمیکنه

پس تو خانواده ای که روششون اینه اصلا جواب نمیده

دوست گلم با یه کم تمرین میتونی جوابای خوب پیدا کنی فقط چند ثانیه مکث کن و فکر کن و جواب بده

من همش لبخند میزدم در مقابل خواهر شوهر کوچیکه که از من کوچیکتر هم بود دیدم فایده نداره.یه بار که یه چیزی گفت که اصلا بهش مربوط نبود با خنده به روش خودشون گفتم قربونت فکر کنم این مساله کاملا شخصی باشه ها! دیگه ندیدم زبون درازی کنه!

... اواخر شهریور بود که بعد از کدورتهای فراوون و رفتن زیر بار قرض تا خرخره، بالاخره اسباب کشی کردیم ...

امیدوارم دخترت با سلامتی بدنیا اومده باشه. این داستان دیگه مشکل حاضرجواب بودن یا نبودن شما نیست. مادرشوهرت یه مشکل شخصیتی داره و خیلی خوبه که شوهرت الان دیگه تحت تاثیرش نیست ولی همه مشکلاتت ناشی از اینه که شوهرت روز اول قاطعانه به مادرش نشون نداده که توانایی مدیریت زندگیشو‌داره و به کسی اجازه دخالت نمیده. هرچند ایشونم راهشو خیلی خوب بلد بوده و با پول و خونه و وعده و جایزه حسابی دنبال خودش کشوندتتون.

من اگر بودم هیچکدوم امتیازاتو قبول نمیکردم. آدم تو یه خونه معمولی مستاجر باشه بهتر از اینه که به قیمت نابود شدن اعصابش خونه بخره یا به قیمت از دست دادن روحیه و سلامتیش با همچین آدم زبون نفهمی ارتباط داشته باشه. فرصت بعدی که باش مشکل پیدا کردی آدرس یه روانپزشک بهش بده. خیلی سال پیش من داشتم عروس یه خانوم اینجوری میشدم با همین درجه از ایمان ولی در همون رفت و آمدهای خواستگاری خدا بهم ذاتشو نشون داد و شکر خدا اون عروسی سر نگرفت. هر روز بابتش شکر میگم.

اصل اینه که بدونیم با حاضرجوابی یا بی حاضرجوابی نمیتونیم کسی رو عوض کنیم پس بهتره خودمونم عوض نشیم و همین آدم بی سرزبونی که هستیم، بمونیم که راهو گم نکنیم خدای نکرده...

خوشبخت اونی نیست که هرچی دوست داره رو داشته باشه، خوشبخت اونیه که هرآنچه که داره رو دوست داشته باشه.
یه مورد دیگه در مورد جاریمه دختر جاریم یه چیزی دستش بود که باید از دستش میگرفتیم... خواهر شوهرم همو ...

ببین تو زندگی منم خیلی ها سرک میکشن ولی من اکثر اوقات مدل خودشون باهاشون بازی میکنم و جواب میدم، میگن بچه ، میگم ایشالله . میگن موهاتو بکن تو میگم چشم ولی کار خودمو میکنم. ولی یه چیز خوبی راجع به جواب دادن که مودبانه هم باشه بهت بگم، همیشه سوال هاشونو با سوال جواب بده. به مرور یاد میگیرن با دقت ازت سوال کنن نه سر هر شر و وری

دوست دارم تمام اطرافیانمو سرحال و خوشحال کنم. خدا رو شکر از همه چیز راضیم اما پای غیبت راجع به جاری هم هستم😂

بنظره من هرچقدر آسون بگیرین خیلی بهتره خیلی خانمارو دیدم خوندم واقعا دیدم که چیزه سنگینی نشنیده بودند و تند برخورد کردند یا چیره خاصی نبوده و بزرگش کردنو بدل گرفتن خانواده همسرم خوب هستند و منم هیچوقت چیزیو به خودم سخت نمیگیرم خداروشکر نه حرفی شنیدم تاحالا نه بی احترامی دیدم

یه راه حل درستش اینه که قطعا اخلاق مادرشوهرتون دستتون اومده که مثلا به چه چیزایی گیره...پس قبل رفتن به خونشون در رابطه با مسایلی که فک میکنین مواخذه یا پرسش بشین فکر کرده پاسخ مناسب راقبلا اماده کرده ...راه حل دوم اینکه پاسخ بسیاری از چرا ها را بگویید مثلا شوهرم علی گفت ...مثلا میگن چرا دیشب نیومدین به ما سربزنین بگین علی خسته بود نیومد خیلی گفتماااا...وراه حل بسیار عالی که عده ی کمی توانایی دارن اینه یه لبخند عاقل اندر سفیح و بسیار تصنعی تو صورتش بعد جمله ناخوشایندش بزنید

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز