پری عزیز ببخش که دیر جوابت رو دادم چون همین الان اومدم سراغ تاپیکم. اسامی پسرانه که به الف یا نا ختم بشه رو برات میذارم امیدوارم بپسندی:
آترینا فارسی آترین - آذرین، نام پسر اوپَدرَم که به نوشته سنگ نوشته بیستون در زمان داریوش پادشاه هخامنشی در خوزستان یاغی شد و خود را پادشاه خوزستان خواند
آرنا کردی آریایی نژاد
آشینا آشوری قوی ،قدرتمند،نیرومند، زورمند
اوتانا فارسی دارای اندام زیبا ، نام یکی از یاران داریوش یکم پادشاه هخامنشی
برنا فارسی جوان
دانا فارسی عاقل، خردمند
سانا کردی آسان و راحت - گویش محلی صنعا پایتخت یمن که قهوه آن معروف است
سورنا فارسی نام سردار ایرانی در زمان اشکانیان
سینا فارسی,عبری صفت مشبه از سنبیدن، سوراخ کننده،نام شبه جزیره ای کوهستانی در شمال شرقی مصر که حضرت موسی(ع) به پیامبری برگزیده شد و الواح دهگانه را خداوند به او نازل کرد، نام جد ابن سینا پزشک و دانشمند نامدار ایرانی
شیانا فارسی پاداش دهنده جزا دهنده مرکب از شیان (جزا و پاداش) + الف فاعلی
کارینا فارسی چهارمین مملکت از ممالک تابعه قوم پارت که توسط ولات اداره می شدند.احتمالابه منطقه نهاوند اطلاق می شده است
یونا عبری یونس،کبوتر
عزیزم این اسامی که گذاشتم برات با نا تموم میشن که البته میشه گفت بعبارتی به الف هم ختم میشن یعنی هر دو گزینه مورد نظر تو رو دارن اما اسامی که به الف ختم میشن رو برات میذارم:
آتیلا فارسی نام پادشاه قبیله هون که امپراطوری روم شرقی را شکست داد٠
آرتا فارسی ارتا(به فتح الف) در اوستا به معنای مقدس آمده است
آریا فارسی نژاد هندوارپائیان که در عهدی بسیار کهن با هم زندگی می کردند و بعدها به دو بخش بزرگ تقسیم شدند گروهی به هند و ایران آمدند و گروهی به اروپا رفتند.نام میهن عزیز ما ایران از این کلمه گرفته شده است
آریتما کردی نام یکی از سران ماد
آیلا عربی نام پهلوانی ترک که شاهنامه به عنوان مبارز افراسیاب از او یاد شده است
آرمیا عبری ارمیا ، بزرگ داشته شده؛ نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل ، همچنین لقب حضرت خضر نبی و لقب حضرت علی (ع)
آلیا عبری الیاس
آریستا ارمنی آریستاکس ، برزگر ، کشاورز
آروشا سنسکریت روشنایی ، نور خورشید ، آرامش
آرشا فارسی آردا ، مقدس
آردا فارسی آرشا ، مقدس
ارشیا آرامی تخت پادشاهی، هزوارش و هم ریشه با "عرش" عربی است
ارمیا عبری بزرگ داشته شده؛ نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل
ایلیا عبری خدای خدایان - تغییر یافته نام الیاس یکی از چهار پیامبرجاویدان
ایلیا سریانی راستگوی بزرگ - نام حضرت علی (ع) در تورات
ارشا اوستایی-پهلوی مرد مقدس
ارسیا فارسی زلال و شفاف مانند اشک چشم-به کسر الف اول - مرکب از ارس(اشک چشم) + یا نسبت
امیرطاها عربی مرکب از دو اسم امیر به معنی آقا و سروز و طاها که نام یکی از سوره های قرآن است ،برخی تفاسیر این سوره را منسوب به اهل بیت علیه السلام می دانند
امیرپارسا فارسی,عربی مرکب از امیر و پارسا ، حاکم خداترس
بردیا فارسی نام دومین پسر کوروش پادشاه هخامنشی و برادر کمبوجیه
بهنیا فارسی وهنیا، کسی که از نسل خوبان است
پارسا فارسی پرهیزکار، مؤمن
پاشا فارسی پادشاه در امپراطوری عثمانی ،عنوان مقامات لشکری و کشوری
پوریا فارسی نام پهلوان ایرانی معروف به پوریای ولی، نام اصلی وی محمود خوارزمی و متخلص به قتالی بوده است
پایا فارسی پایدار
پارسیا فارسی منسوب به پارس ، مرد پارسی ، پسر ایرانی
رایا عبری آن که خداوند به او توجه دارد ، نام مردی از بنی اسرائیل
رضا عربی خشنودی، رضایت ، خشنود، راضی، نام امام هشتم شیعیان
رسا فارسی به صدای واضح که به راحتی قابل شنیدن است گفته می شود، بلیغ ، واضح ، کنایه از شخص رشید و خوش قد و قامت
سامیا فارسی نام ماه یازدهم از سال ایرانیان در زمان هخامنشیان
سپنتا فارسی اسپنتا - مقدس قابل ستایش
سوشا فارسی سوشیانت ، نجات دهنده ، نام هریک از موعودهای دین زرتشتی که هر هزار سال یکی از آنها ظهور می کند
سدرا فارسی نام درختی در آسمان هفتم بهشت
شانیا هندی کسی که در تصمیم و نظر خود پابرجاست - مصمم
صدرا عربی,فارسی مرکب از صدر (عربی به معنای بالا) + الف فاعلی (فارسی) - بالا برنده،ارج دهنده،نام حکیم محمدبن ابراهیم بن یحیی شیرازی معروف به ملاصدرا
طاها عربی نام سوره ای در قران کریم
عرشیا عربی,فارسی ملکوتی آسمانی - مرکب از عرش + الف نسبت
کسرا فارسی کسری ، معرب از فارسی، خسرو، نام انوشیروان پادشاه ساسانی، فرزند قباد
کوشا فارسی ساعی، تلاشگر
کیا فارسی پادشاه سلطان، حاکم، فرمانروا
کیاشا فارسی شاهنشاه ، شاه شاهان ، مرکب از کیا یه معنی حاکم ، سلطان ، فرمانروا و شا مخفف شاه
ماندا آرامی,فارسی علم دانش ادارک شناخت - مندائیان مذهب مردمی صنعتگر و هنرمند ساکن جلگه خوزستان و حاشیه رود کارون است که در قرآن از آنان به صائبین نام برده شده است.
محمد پارسا فارسی,عربی مرکب از محمد به معنای بسیار ستایش شده + پارسا به معنای زاهد و با تقوی است
مهرنیا فارسی از نسل خورشید ، زیبا و درخشان
محمدرضا عربی ترکیب اسم حضرت رسول اکرم وامام هشتم شیعیان ، محمد به معنای ستوده شده و رضا به معنای خوشنود
محمدرضا عربی مرکب از دو نام محمد و رضا، کسی که حضرت رسول اکرم محمد صلی الله علیه وآله از او راضی است
مرسا عربی استوار ، ثابت ، پابرجا
هیرسا فارسی پارسا
خوب پری جان اینم اسمای پیشنهادی من به شما خوشحال میشم اگه اسمی نظرتو گرفت من رو هم باخبر کنی.
جور می کند خدا در و تخته را با هم. آنطور که تو و مرا... تو خاطره ساز و من خاطره باز