منم زیر نافم و استخونام خیلی گاهی اوقات درد میگیره ریزش مو هم چند روزه دارم قبل زایمان موهامو کوتاه کردم خیلی هم موهام کم پشته یعنی اینجوری پیش بره طاس میشم خخخخ ابرو هم که از اول دوتار بیشتر نداشتم اینام بریزه باید تاتو کنم خخخ
دلم خیلی براتون تنگ شده ارمغان مینا مامی مهربون سارا جون شیما گلنار میدونم همتون سخت مشغول بچه داری هستین مواظب خودتون باشین بوسسسسسسسسس من زیاد وقت ندارم صفحات قبلو بخونم الانم خیلی خسته ام انشاله فردا
راضیه جون خسته نباشی خواهر...با نینی چطوری مهمون داری میکنی!!!!! بخدا من که حالا حالاها نمیتونم ...یعنی این جوجوی من همش بیداره و بقول تو همش باید باهاش حرف بزنم,بازی کنم و خلاصه مشغولش باشم وگرنه خانم کوچولو ناناحن میشه .
وای راضیه دانشگاهو چیکار میکنی؟ من برای ترم جدید عزا گرفتم ,با مادرشوهرم سرسنگین شدم سر دخالت ها و حرفای مفتش,نمیتونم دیگه روش حساب کنم. مامانم که دیسک داره و نمیتونه هیچ چ چ کاری کنه.خواهرام هم ایران نیستن...وای نمیدونم باید چیکار کنم. حالا منو بگو این وسط با مادرشوهرم کنتاک کردم هههههه بگو چه وقتشه آخه خخخخخخ
بچه ها شما ماشین ظرفشویی دارین؟ اونایی که دارن,قابلمه های چدن رو توش بدون مشکل میشورید؟ پشت قابلمه هام سیاه میشه,فرقی هم نمیکنه با چی بشورم,چه قرص چه پودر. خیلی سختمه قابلمه هارو جدا خودم بشورم و بقیه رو ماشین,زورم میادددددد
میگم راضیه یاید صب کنیم بقیه بچه ها هم به سه ماه بعد زایمان برسن,بعدش یه قرار دسته جمعی بزاریم بریم کلینیک کاشت مو تا کچل نشدیم مو بکاریم.من که جرات ندارم موهامو شونه کنم,یعنی بسی ناجوانمردانه موهام میریزه.
سارا جون اشکال نداره باز برو با مادر شوهر دوست شو یه جوری دلشو به دست بیار من که در این موارد یه چیزی براش میخرم بعد بهش میگم که اگر چیزی گفتم که ناراحت شدین به بزرگی خودتون ببخشین ببین از الان باهاش دوباره دوست شو نذار فکر کنه بخاطر دانشگاهه حرفاشو بشنو ولی عمل نکن بذار هرچی میگه بگه بگو چشم ولی توجه نکن و عمل هم نکن
من موندم تو کار شما چط.ری درس می خونید والله من موقعی که دانشجو بودم کاری هم جز دزس خوندن نداشتم ولی بازم وقت نداشتم ولی به یه نتیجه رسیدم که هر چی وقت کمتر داشته باشم و بیکار نباشم کارام روی نظم بیشتری هستن خدا بهتون صبر بده ساراجون حتما به خاطر درست بهت گیر میده که چرا درس میخونی؟کلا مادر شوهر هر چی بگه ادم ناراحت میشه دلشو بدست بیار غیر خودت کسی ضرر نمیکنه واسش یه کادو بخر من ماشین ظرفشویی ندارم ولی پشت قابلمه های چدنم که سیاه میشه با گاز پاک کن میشورم تمیز میشه من چند روز دیگه تولد شوهرمه همه خوانواده شوهرم خودشونو دعوت کردن خونمون نمیدونم چیکار کنم سایدا همش میخواد یکی کنارش باشه مامانم اینا هم که شهرستانن منم تک و تنها باز خوبه که مامانتون هست من خیلی تنهام.... بچه ها من یه مشکلی دارم میخوام زل بخرم شوهرم روش نمیشه بخره منم میخوام بخرم نمیدونم چی بگم به داروخونه بگم زل روان کننده یا اسم دیگه ای داره؟
سلومم شیما جون بگو ژل لوبریکانت یه رو کاغذ بنویس بده به مسئول داروخونه بگو اینو میخوام من نی نی تو تخت خودش کنار تختمون میخوابه لامپ اتاق هم خاموش فقط یه نور کم از هال که لامپش روشنه میاد
بچه ها ما عصری انشالله به سمت شهرهمسری حرکت میکنیم سه چهارساعت راهه و دسترسی به نت هم ندارم یه مدت نیستم دلم براتون تنگ میشه
نمیدونم والا ، اگه راهی پیدا نشه باید با مادرشوهرم آشتی کنم ... شیما جون برای درس خوندن نیست ، اتفاقا خیلی هم پشتیبان درس خوندن منه، مشکل من دخالتاش تو بچه داریه ... تازه چن تا دخالت بی جا تو زندگیمون کرده که اصلاااااااااااااا نمیتونم ببخشمش ... باید درس عبرت بگیره دیگه از این کارا نکنه ... نمیدونم پیش خودش چه فکری کرده ، لابد فک کرده نوه دار شده دیگه اجازه داره هرچی میخواد بگه ، آخه قبلا جرات اینکارارو نداشت ... برای همین ترجیح میدم پیش قدم نشم که برداشت اشتباه نکنه
مامان کیان خوش اومدی ... چه نی نی نازی داری هزار ماشاله ، خدا ببخشه عزیزم
مرسی دوستان من پستای بعد از زایمانتون را خوندم و تقریبا باهاتون اشنا شدم در مورد نظرتون راجع به کیان جونمم ممنون فقط شما غیر عکس موقع تولد نی نی ها دیگه از جیگریا عکس نذاشتید چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟بیاید همگی عکس جدید بزاریم انگار پسر من از همه نی نی ها بزرگتره پس اول خودم میزارم راستی یادم رفت بگم اقا کیان ما یکم عجله کرد و هفته 35 بدنیا اومد با وزن 2220و قد48 دور سر32 خیلی کوچولو بود الانم نسبت به همسن و سالاش کوچولوتره ولی بازم خداروشکر که سالمه مامان مهربون خوشحالم شمام اصفهانی هستی خوشحال میشم بیشتر باهات اشنا بشم