دیروز سیزده مون که به گند کشید زنیکه وحشی
الانم خودش سر خود ورداشته برا فردا ظهر من مهمون دعوت کرده ... خود نکبتش دخترش و خواهراشو
یه لشگرند حالا حساب کنید که من امشب کلی مهمون دارم
قاطی کردم بخدا
کارمند هم هستم شنبه با یه بار سنگین خستگی میرم سرکار
خدا لعنت کنه این زنیکه عقده ای میمونو
من که قاطی کردم واسه شوهره و گفتم من براشون غذا درست نمیکنم خودت از بیرون غذا بگیر
به من هیچ ربطی نداره
به شوهره میگم کدوم خاله هاتند ؟ همشونند؟
میگه نمیدونم مامان گفته با خاله ها
گفتم خوب میپرسیدید بفرمایند برا من چند تا خاله دعوت کردند خبرشون؟
شوهرم از اون زنیکه احمق تره منم لج کردم و گفتم غذا درست نمیکنم
وای بخدا نمیدونید چقدر عصبانی ام که با یه به بچه کوچیک انقدر اینا بیشعورند
بخدا همیشه هم میزارند ساعت یک و دو میان که سر غذا برسند هیچ وقت هم هیچ کمکی نمیکنند هیچ
از همشون متنفرم