مامانای مهربون همتونو درک میکنم منم اون روزا رو گذروندم
دخترم از 25 روزگی ریفلاکسش شروع شد...روزی 13 بار استفراغ میکرد....عددی که میگم الکی نیست رو یخچال کاغذ کذاشته بودم هر سی سی شیر میخورد مینوشتم دفعات استفراغشم صربدر میزدم با ساعتشون آخر شب میشمردم
خیلی دوران بدی بود هر داریی که بگین خورده
سونو هم بردمش....چندتا دکترم بردم
هیچ جا نمیتونستم برم همه جارو کثیف میکرد....غیر مامانم باباش بقیه با اکراه بغلش میکردن میترسیدن کثیفشون کنه
رانیتیدین ایرانی وخارجی ...کپسول امپرازول...همین شربت متیلیوم....چندتا داروی دیگه که اینقدر زیاده یادم نیست
شیر خشک بیومیل ای آر هم میدادم
تا 7 ماهگی که کم کم افتاد به غذا خودم هم شیر خشکش رو کردم ببلاک آی ار که یک بهبودی خوب داد و استفراغاش نصف شد کم کم خوب شد بدون دارو خوب شد...منم دارو دیگه ندادم
الان 2 سال و4 ماهشه...........هنوزم معدش حساسه اصلا نباید بهش فشار بیارم...لقمه بزرگ بهش ندم...غذای خشک بهش ندم مواضب باشم معدش سرما نخوره ورودل نکنه
اما اون روزای خیلی سخت گذشت.ایشالله برای شما هم زود میگذره وتموم میشه
اینها همه اسمش زندگی است...دلتنگی ها....دلخوشی ها.....ثانیه ها....دقیقه ها....حتی اگر تعدادشان به دوبرابر رقمی که برایت نوشتم برسد!!!!!