<a href="https://www.ninisite.com/discussion/topic/1511/%d9%82%d8%a7%d9%86%d9%88%d9%86-%d8%ac%d8%b0%d8%a8">قانون جذب

مدیر استارتر

عضویت: 1388/02/15

تعداد پست: 1747

فکر کنید رفتید آزمایشگاه.
متصدی آزمایشگاه با خوشحالی میاد و می گه: مبارکه . شما مامان شدی. به سلامتی.
شما آنقدر خوشحال می شید که سعی می کنید جلوی جیغتون رو بگیرید.
بعد از آزمایشگاه میایید بیرون و با تلفن همراهتان با شوهرتون تماش می گیرید.
گوشی رو برمی داره و شما بهش می گید که پدر شده.
اون هم خوشحال می شه و ذوق می کنه.

1388/04/22

08:30

مدیر استارتر

عضویت: 1388/02/15

تعداد پست: 1747

فکر کنید شکمتان بزرگ شده و دیگه نمی تونید لباس های قبلی تون رو بپوشید.
با شوهرتون قرار می ذارید که امروز بعد از کار دنبال شما بیاد و با هم بریی بازار و لباس بارداری بخرید.
یه شلوار بارداری، یه سارافون خوشگل بارداری.
از شکل و فرم شکمتان خوشتان می آید.
دوست دارید همه به شکم شما نگاه کنند و راز آفرینش را ببینند.
بعد از خرید به مادرتان زنگ می زنید و توضیح می دهید که چی خریدید.
بعد از اینکه تماس رو قطع می کنید مادر شوهرتان زنگ می زند تا حال عروس و نوه اش را بپرسد و کلی قربان صدقه نوه اش می رود.

1388/04/22

08:33

2 نفر لایک کرده اند ...

مامان_ستایش

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

مدیر استارتر

عضویت: 1388/02/15

تعداد پست: 1747

فکر کنید تاریخ زایمان مشخص شده و شما خیلی ذوق دارید که نی نی خودتون رو که 9 ماه تمام تو دلتون بوده ببینید.
چشماتون رو می بندید و وقتی باز می کنید نی نی تو بغل شماست.
اون رو ناز می کنید و بهش شیر می دهید.
از شیر خوردنش لذت می برید.
بعدش به پشتش می زنید تا آرغ بزنه و دل درد نگیره.
یه کم با موهای سیاه چربش بازی می کنید و شوهرتان نی نی رو از دست شما می گیره تا نگاش کنه.
وای چه عظمتی داره خدا.
شکرت خدا جون.

1388/04/22

08:36

مدیر استارتر

عضویت: 1388/02/15

تعداد پست: 1747

باز هم فکر کنید
باز هم فکر کنید
به دندون درآوردنش
به خندیدنش
به راه رفتنش
به غذا خوردنش
به تولد یک سالگیش
به تولد دو سالگیش
...
به مدرسه رفتنش
به نمره های 20 ش
به دانشگاه رفتنش
به عروس کردنش یا داماد کردنش
فکر کنید و جذب کنید

1388/04/22

08:38

مدیر استارتر

عضویت: 1388/02/15

تعداد پست: 1747

شاید حیران نشسته اید و از خود می‌پرسید: ”راز چیست؟“ خواهم گفت چگونه آن‌را فهمیده‌ام.

همه ما قدرتی بی‌انتها داریم و به وسیله آن کار می‌کنیم. همه ما خودمان را بر‌اساس قوانینی یکسان راهنمایی می‌کنیم. قوانین طبیعی کائنات آن‌قدر دقیق هستند که حتی در ساختن سفینه‌های فضایی هیچ مشکلی نداریم. افراد را به کره ماه می‌فرستیم و می‌توانیم با دقتی به اندازه کسری از ثانیه زمان فرود آمدن آن‌را تعیین کنیم.
هر جا که هستید- هند، استرالیا، نیوزلند، اسکاتلند، لندن، تورنتو، مونترال یا نیویورک- همگی با یک قدرت کار می‌کنید. تنها یک قانون وجود دارد که همان جاذبه است!

راز همان قانون جذب است!

هر چیزی که وارد زندگی شما می‌شود، در واقع توسط شما جذب شده است. این فرآیند جذب، توسط تصاویری صورت می‌گیرد که در ذهنتان دارید. پس این جاذبه همان فکرتان است. هر‌اتفاقی را که در ذهنتان می‌افتد، جذب می‌کنید.

”هر فکری که به ذهنتان خطور می‌کند، یک چیز واقعی است. به عبارتی یک قدرت است.“

پرنتیس مالفورد (1891-1834)

1388/04/22

08:53

مدیر استارتر

عضویت: 1388/02/15

تعداد پست: 1747

مینو جون
من قبلا این موضوع رو خیلی امتحان کردم و مطمئن هستم که جواب می ده.
ولی روحیه آدم ها با هم خیلی تفاوت دارد.
بعضی ها موضوع قانون جذب را قبول ندارند و حاضر به امتحان نیستند.
و البته چون برای تمرکز و فکر کردن و حس کردن پشتگار کافی ندارند فکر می کنند با یک یا دو بار فکر کردن موضوع را جذب می کنند.
این درست نیست.
باید با موضوع زندگی کرد.
لحظه به لحظه
ثانیه به ثانیه
باید لمس کرد
باید حس کرد

1388/04/22

08:59

مدیر استارتر

عضویت: 1388/02/15

تعداد پست: 1747

مامان نیکای عزیز
انشاءا.. موفق باشی و خدای مهربون نی نی نازت رو برات نگه داره.
دردسرهاش
بی خوابی هاش
مریضی هاش
دل درد هاش
گریه هاش
سختی هاش
غصه هاش
خواسته هاش
و ...
هم لذت بخشه
خودت هم اینو خوب می دونی

دوستان خوبم به این مواردی که مامان نیکا مطرح کرد هم فکر کنید و جذب کنید.
چون نی نی سختی هاش هم قشنگه.
اگر کسی فکر می کنه سختی هاش قشنگ نیست فکر نکنه چون جذب می کنه.
:-)

1388/04/22

09:12

کیمیا335

عضویت: 1388/02/01

تعداد پست: 28

مرسی سمیرا جان خیلی قشنگ بود من الان پری شدم خیلی ناراحتم از دیورز همش دارم گریه میکنم ولی با این حرفهای قنگ تو دارم واقعا تصور میکنم که اون روزهای که این جوری قراره بیاد چقدر خوشحالم و به این روزهام میخندم

1388/04/22

09:39

مدیر استارتر

عضویت: 1388/02/15

تعداد پست: 1747

کیمیای عزیزم
امیدت رو به خدای بزرگ و مهربون از دست نده.
راضی باش به اون چیزی که خدا برات مقدر کرده.
قانون جذب رو یادت نره.
فکر کن و جذب کن.
فکر کن ماه دیگه که منتظری پریود بشی ، نمیشی.
یک کمی دل درد داری.
یک هفته می گذره و پریود نمی شی.
می ری داروخانه و یه تست بی بی چک می خری و با اولین ادرار روز بعدت چک می کنی.
یهو می بی نی که دو تا خط خوشگل افتاده روی بی بی چک.
از خوشحالی جیغ بنفش می زنی و به شوهرت زنگ می زنی و ماجرا رو می گی.
عصرش هم از یک متخصص زنان خوب وقت می گیری و تشکیل پرونده می دی.
مبارک باشه کیمیا جون

1388/04/22

09:52

شهره_(_مامی_آرتمیس_)

عضویت: 1388/02/02

تعداد پست: 1831

سلام سمیرا جون
آفرین
کیف کردم
منم فیلم راز رو دیدم اولش خیلی ناامید بودم
من تنبلی تخمدان دارم ولی دارم برای مامان شدم مبارزه میکنم
دائم به خودم میگم من مامان میشم
من امسال مامان میشم یه پسر خوشگل . شیطون شاید بهم بخندید ولی وقتی تنهام دست میکشم رو شکمم و تصور میکنم حاملم و باهاش حرف میزنم یا فکر میکنم یه گوشه نشسته و قربون و صدقش میرم وقتی میرم بیرون جوراب و بلوزی چیزی میخرم
ولی هیچ وقت خدا رو فراموش نکنید
بوس

1388/04/22

10:09

مدیر استارتر

عضویت: 1388/02/15

تعداد پست: 1747

شهره با احساس
سلام
بسیار کار خوبی می کنی.
عزیزم چرا بهت بخندیم.
این حس، حس خیلی قشنگیه.
با تخمدان های خودت حرف بزن و اونارو تشویق کن که تخمک خوشگلی تولید کنند.
قربون صدقه تخمکت برو که قراره یه پسر خوشگل بشه.
با پسرت حرف بزن و بهش بگو که خیلی دوستش داری. بهش بگو که چقدر زحمت می کشی تا اونو داشته باشی.
اون چیزی رو که تو می خواهی و از ته دل طلب می کنی خداوند حتما بهت میده.
خدا مهربون و دوستداشتنیه. هیچوقت بندگانش رو فراموش نمی کنه. ما هستیم که اونو فراموش می کنیم و صداش نمی کنیم.
اگر صداش کنیم و خواسته هامون رو مطرح کنیم حتما جواب ما رو می ده.
شک نکن.

1388/04/22

10:21

گلي33093

عضویت: 1386/04/31

تعداد پست: 80

سمیرا جان ممنون از معرفی دکتر در تاپیکی که من در مورد دکتر پاکروش ایجاد کردم. همون جا هم ازت تشکر کردم. این حرفای تو خیلی آدمو امیدوار می کنن. شاید خدا تو رو رسونده که من باهات حرف بزنم چون با هیچ کسی در این مورد نمی تونم حرف بزنم و همش دارم می ریزم تو خودم. من این مساله رو خیلی امتحان کردم. خیلی تصور کردم که دارم بچه رو شیر می دم. هروقت به کشورهای خارجی سفر کردم براش یه عالمه لباس و اسباب بازی خریدم. برای اتاقش هی می شینم برنامه ریزی می کنم.... ولی این مساله دو سال و نیم طول کشیده. می دونی؟ دو سال و نیمه که هرماه با این خیالات دل خودمو خوش می کنم و بعدش می بینم که هیچ خبری نیست و پریود شدم. خوب خیلی سخته. دیگه دارم ایمان و شوق و ذوقم رو از دست می دم. خیلی دلم بچه می خواد. از وقتی بچه بودم هرجا می رفتم بچه ها دور من جمع بودن از بس دوست شون داشتم و حوصله داشتم. بعد الان که بچه دار نشدم خیلی برام سخته. حرف مردم رو هم که می دونی... ماشالله مردم و فامیل از حرف و نمک به زخم پاشیدن کم نمیارن. سنم هم رفته بالا. یه ماه دیگه 35 سالم تموم می شه.
خیلی گره خوردم سمیرا جون. فکر می کنم قانون جذب برای من اثر نداشته.

1388/04/22

10:28

کیمیا335

عضویت: 1388/02/01

تعداد پست: 28

مرسی سمیرا جونم متشکرم از خدا تشکر میکنم بخاطر اینکه اگه این ماه هم ما رو مامان نکرده ولی یک دوست خوب بهمون معرفی کرده
میدونی من دوست دارم وقتی میرم آز بتا میدم ببینم آزم چند روز بعد از پری بشه 1000 آخه میدونی که اونهایی که دو قلو باردارن بتاشون خیلی بالا میره
میدونی من عاشق دو قلو هستم یکی دخر یکی پسر همیشه توی ذهنم تصور دو قلو را میکردم که به سختی دارم غذا بهشون میدم وقتی یکی گریه میکنه اون یکی هم گریه اش میگیره و شوشوم هم کلافه شده میگه وای بسه چقدر جیغ میزنن گریه میکنن 2 ساعت اومدم خانه آرامش داشته باشم مگه اینها گذاشتن بعد من شروع میکنم به قربون صدقه رفتنشون و شوهرم هم میخنده میگه بالاخره به آروزت رسیدی خوبه
بعد مادر شوهرم میاد خونمون میبینم کلی لباس های خوشگل براشون خریده بعد شب زنگ میزنم به مامانم که جمعه میخواهیم با بچه ها بیاییم باغ میرم اونجا بعد فامیل هامون میان از اونجایی که هیچ کسی دو قلو نداره همه قربون صدقشون میرن من هم تند تند اسپند دود میکنم و هیچ کس هم به جز من نمیتونه تشخیص بده کدومشون اسمش چیه به جز خودم هی ازم میپرستن از عرشیا بود یا عسل من هم میگم همه که نباید بفهمن فقط حق مادر هست که بدونه چی به چیه

1388/04/22

10:36

شهره_(_مامی_آرتمیس_)

عضویت: 1388/02/02

تعداد پست: 1831

سمیرا جون
من حتی اسمش رو هم انتخاب کردم
رفتم یه عروسک پسر خریدم تازه اومده خیلی بانمکه وقتی فشارش میدی ثل نی نی ها صدا در میاره
رو میز کامپیوتر م گذاشتم و میگم این آقا کوروش منه باهاش حرف میزنم

گلی جون این کار تمرکز زیاد میخواد اصلا" نباید بخ خودت شک راه بدی به هیچ وجه عزیزم
سمیرا جون شما هم مشکل نازایی داری عزیزم
اگه دوس داری بگو

1388/04/22

10:37