دیشب توی پست داستان زندگی مهشید انقد حرف زدین و جیک جیک کردین که تا میخاستم بخوابم چشامو که میبستم احساس میکردم وسط یه حموم زنونه نشستم یکی جیغ مبکشید لیفم کو، اون یکی میگفت مهشید بیا پشتمو بمال، یهو یکی داد میزد وای بهنام اومد
خلاصه که تا صبح مغزم رو گنجشکا خوردن