2733
2734
عنوان

bbbbb شعر های کودکانه ... لالایی ddddd

10967 بازدید | 183 پست
سلام دوستان هر کس شعر کودکانه و لالایی بلده بذاره

بیایید با کمک هم یه گنجینه داشته باشیم

برای بچه هامون

حتی از شعر های زمان کودکیتون اینجا بذارید

ممنونم
خدای خوبم ازت ممنونم بخاطر همسر مهربون و زحمتکشم و علیرضای خوشکل و ماه مامان
خوشحال و شاد و خندانم
خوشحال و شاد و خندانم
قدر دنیا رو می دانم
خنده کنم من
دست بزنم من
پا بکوبم من
شادانم .
در دلم غمی ندارم
زیرا سلامت هست جانم
عمر ما کوتاه س
چون گل صحراست
پس بیایید شادی کنیم.
بیایید با هم بخوانیم
ترانه جوانی را
عمر ما کوتاه س
چون گل صحراست
پس بیایید شادی کنیم .
گل بریزم من
از توی دامن بر روی خرمن
شادانم
خدای خوبم ازت ممنونم بخاطر همسر مهربون و زحمتکشم و علیرضای خوشکل و ماه مامان

بادبادکم من
جایم در بالاست
آشیانه ام
در آسمان هاست.

پرمی گشایم
اینجا و آنجا
بالم رنگارنگ
پروازم زیبا.

می رقصد دورم
ابری بازیگوش
می کشد با ناز
مرا در آغوش.

همبازی با من
رنگین کمان است
کار ما بازی
بعد از باران است.






می دهد خورشید
بوسه بر رویم
می زند شانه
او بر گیسویم.

مرا می شوید
در نورش آفتاب
لالایی گوید
برایم مهتاب.

یارم نسیم است
خندان و خرم
می رویم همراه
می رقصیم با هم.

آرام و آرام
می رویم بالا
جای ما آنجاست
در بی کران ها .
خدای خوبم ازت ممنونم بخاطر همسر مهربون و زحمتکشم و علیرضای خوشکل و ماه مامان

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

عروسک قشنگ من قرمز پوشیده
تو تخت خواب مخمل آبیش خوابیده
یه روز مامان رفته بازار اونو خریده
قشنگ تر از عروسکم هیچ کس ندیده
عروسک من
چشماتو باز کن
وقتی که شب شد
اون وقت لالا کن
بیا بریم توی حیاط با من بازی کن
توپ بازی و شن بازی و طناب بازی کن.
خدای خوبم ازت ممنونم بخاطر همسر مهربون و زحمتکشم و علیرضای خوشکل و ماه مامان
2731

شش دانه قاشق
شش دانه بشقاب
نان و نمکدان
یک کاسه ی آب
دیگی پر از آش
یک شام ساده
در دور سفره
یک خانواده
با مهربانی
با هم نشستند
در سینه شادی
بر چهره لبخند
گفتند اول
نام خدا را
خوردند با هم
نان و غذا را
یک سفره ی خوب
یک شام دلخواه
بعد از غذا هم
الحمدلله
خدای خوبم ازت ممنونم بخاطر همسر مهربون و زحمتکشم و علیرضای خوشکل و ماه مامان

مادر بزرگم
یک روستایی است
او با سلیقه ست
دست پخت او بیست
در خانه دارد
یک دار قالی
نقش و نگارش
از غصه خالی
مانند مادر
او مهربان است
دستان گرمش
یک آسمان است
ای کاش باشد
او در کنارم
من آرزویی
جز این ندارم
خدای خوبم ازت ممنونم بخاطر همسر مهربون و زحمتکشم و علیرضای خوشکل و ماه مامان

کبوتر ناز من تنها نشسته
دلم براش میسوزه بالش شکسته
به من نگاه میکنه غمگین و خسته
مامان جون مهربون بالشو بسته
کبوتر ناز من خوب میشی فردا
دوباره پر می کشی تو آسمونها
خدای خوبم ازت ممنونم بخاطر همسر مهربون و زحمتکشم و علیرضای خوشکل و ماه مامان


یک بستنی از
کوچه خریدم
برگشتم و به
خانه رسیدم
از کاکائوهاش
خوردم ولی زود
احساس کردم
بی حال و شل بود
دیدم کمی بعد
شد نرم و وارفت
یک دفعه کج شد
جیغم هوا رفت
سُر خورد و افتاد
بر روی پایم
از بستنی ماند
چوبش برایم
ای �گرم� خیلی
لوس و بدی تو
شد بستنی آب
تا آمدی تو
خدای خوبم ازت ممنونم بخاطر همسر مهربون و زحمتکشم و علیرضای خوشکل و ماه مامان
2738

با این دو دست کوچکم
دست میبرم پیش خدا
با دل پاک و روشنم
دعا کنم دعا ، دعا
آهای خدا ، خدا خدا
بشنو دعاهای مرا
دعا برای مادرم
دعا به شادی بابا
به خانه ها صفا بده
به جان ما وفا بده
خدای خوبم ازت ممنونم بخاطر همسر مهربون و زحمتکشم و علیرضای خوشکل و ماه مامان

ما گلهای خندانیم ......... فرزندان ایرانیم
ایران پاک خود را ......... مانند جان می دانیم
ما باید دانا باشیم........ هوشیار و بینا باشیم
از بهر حفظ ایران .......... باید توانا باشیم
آباد باشی ای ایران ....... آزاد باشی ای ایران
از ما فرزندان خود ........ دلشاد باش ای ایران
خدای خوبم ازت ممنونم بخاطر همسر مهربون و زحمتکشم و علیرضای خوشکل و ماه مامان


شد ابر پاره پاره ............. چشمک بزن ستاره
کردی دل مرا شاد ........... تابان شدی دوباره
.
.
دیدی که دارمت دوست ....... کردی به من اشاره
چشمک بزن ستاره ........... از من مکن کناره
.
.
در روز ، ناپدیدی ............. شب مایه امیدی
در ابرهای تیره ............. چون نقطه سپیدی
.
.
دیدی که دارمت دوست ....... کردی به من اشاره
چشمک بزن ستاره ........... از من مکن کناره
خدای خوبم ازت ممنونم بخاطر همسر مهربون و زحمتکشم و علیرضای خوشکل و ماه مامان

باز تلفن زنگ میزنه
تو گوشم آهنگ میزنه
من گوشیرو برمیدارم
میگم الو سلام دارم
بابا جونم صداش میاد
صدای خنده هاش میاد
از پشت سیم بهم میگه
بزرگ شدی حالا دیگه
صدآفرین به پسرم ،
صدآفرین به دخترم ،
برات یه هدیه می خرم.
خدای خوبم ازت ممنونم بخاطر همسر مهربون و زحمتکشم و علیرضای خوشکل و ماه مامان

توپ سفیدم قشنگیو نازی ،
حالا من میخوام برم به بازی
بازی چه خوبه با بچه های خوب ،
بازی میکنم با یه دونه توپ
چون پرت میکنم توپ سفیدم را ،
قل قل میخوره میره به هوا
قل قل میخوره تو زمین ورزش ،
یک و دو و سه ، چهار و پنج و شش
خدای خوبم ازت ممنونم بخاطر همسر مهربون و زحمتکشم و علیرضای خوشکل و ماه مامان

وقتی پدر در خانه آمد
تنهائی ما هم سر آمد

در را به رویش باز کردیم
ما سوی او پرواز کردیم

او باز هم با خنده آمد
شادی کنان در خانه آمد

او خسته بود از کار اما
احوال پرسی کرد با ما

مادر برایش چای آورد
خستگی بابا در آمد
خدای خوبم ازت ممنونم بخاطر همسر مهربون و زحمتکشم و علیرضای خوشکل و ماه مامان
شاطر چطوری ؟
قربانت آقا !
خسته نباشی .
ممنون ، بفرما !
حالت چطور است ؟
الحمدالله !
کارت چه طور است ؟
دلخواه دلخواه !
یک سنگک داغ !
قربان دستت .
باشد سر چشم
اما به نوبت!
خدای خوبم ازت ممنونم بخاطر همسر مهربون و زحمتکشم و علیرضای خوشکل و ماه مامان
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687