وقتی خواستن منو اپیدورال کنن دکی توی بیمارستان ساسان توی اتاق عمل بود و نمی تونست جواب بده و چون من دچار افت فشار شدید و لرزه و استفراغ شدم با موافقت خودم اپیدورالم کردن اما اگه دکی کمی زودتر رسیده بود و کمکم میکرد شاید نیازی به این کار نداشتم البته با دوز پایینی برای من استفاده کردن تا فقط بتونم کمی دردارو بهتر تحمل کنم بالاخره با زورهایی که زدم نی نی ساعت 1.5 به دنیا اومد و خود خانم دکتر کلی برام دعا خوند و برای نی نی هم اذان گفت و موقع به دنیا اومدن نی نی مامای شیفت عوض شد و خانم زمانی بود که با کمک دستای اون بود که نی نی به دنیا اومد چون من دیگه هیچ زوری نداشتم و مدام ماسک اکسیژن به من وصل می کردن
از خدا میخوام دخترمو برامون حفظ کنه و یه دختر سالم و صالح دیگه هم قسمتون بشه