یادمهیه دوست پسره بیخود داشتم از اینا که فقط رد میشدیم به هم لبخند میزدیم رابطمون در همین حد بود یبار پا رو فراتر گذاشتو اومد جلو بهم هدیه داد
دیدم یه چیزه دراز باندپیچی شده سفید داد دستم که حسابییم با چسپ محکمش کرده بود
بیشعور خودکاره بیک رو با کاغذ دفتر کادو کرده بود و حسابیم چسپ کاریش کرده بود
😂😂😂😂😂
العان یادم افتاد از خنده دارم اشک میریزم
دیگه نهایت سلیقه رو بکار برده بچه
😂😂😂😂😂😂😂
این دوست پسر نابغه چند سالش بود اون زمان ؟
شما هم فکر کنم تو ابرا سیر میکردی از کادویی ک رفتی اره ؟😁
عشقم یه دایی داره که توو ۱۹ سالگی مثلااااااا عاشق یه دختر ۱۱ ساله !!! توو فامیل بوده و دختره مثلا میخواسته دلبری کنه!!! به داییه کادو میده، عشقم میگه داییم با کلی فیس و افاده اومد جلوی ما بازش کرد تووش ازون تفنگ کوچولو پلاستیکیای اب پاش بود، ینی میگه نابوووووود شدددددد
مدیونین فک کنین ازدواج نکردنااااا، ۷ـ۸ سالی با هم در خونه های خالی زمانی که مهمانی چیزی بوده مشاهده شدن، دیگه چون فامیل بودن خواه نا خواه بعدهااااا ازدواج کرذن
فقط من در عجب اون دختر ۱۱ ساله دو ور صافم که چه جوری ازون موقع پلن ازدواج داشته و در عجب اون پسر ۱۹ ساله ایم که از لحاظ جنسی جذب این بچه شده بوده
و در انتها در تعجبم ازون تفنگ ابپاش....
