سلام بچها من نامزدم
دیشب خواب دیدم که منو همسرم رفتیم شهرِ من.اخه بخاطر ازدواج تو شهر دیگه از خانوادم دورم.
بعد دیدم که به طور غیر منتظره به عروسی یکی از اقوام مامانم دعوت شدم.
همسرم ظاهرا دعوت نیست.
تو خواب من پسر دار بودم!
و یه پسر حدود یک و نیم سال داشتم که اسمش مهدی بود!!
دو سه ساعت مونده بود به عروسی.همسرم رفته بود بیرون چون همه زنا داشتن اماده میشدن برای عروسی..
خواستم از پله ها برم بالا دیدم زنداییم رو پله نشسته میگه بچتو بده بمن..
پسرمو گرفت و پسرم گفت نمیخوااام من مامانمو میخوام! و من بغلش کردم و بازوم رو بووووس کرد.
بعد رفتیم بالا دیدم عه پسرم تاپ و شلوارک خونگی تنشه و هیچی از تهران براش نیاوردیم که برای عروسی بپوشه..
خواستم دنبال همسرم بگردم که بگم بریم یه لباس براش بخریم که از خواب بیدار شدم..
تو خواب چند بار گفتم پسرررم؟؟ پسررر گلم؟؟ نمیدونید چه حس خوبی داشت انگار واقعا مادر بودم.
همسرم که صبح زنگ زد براش تعریف کردم، بهم میگه توخواب منو بیشتر دوست داشتی یا بچه رو😧😧😧😂😂😂😂😂
خواستم بپرسم شما نمیدونید که چرا اسم بچه مهدی بود؟
چرا پسر دار شدم؟ یعنی نشونه ی اینه که من دختر دار میشم؟ اخه میگن خواب پسر بچه نشونه ی دختردار شدنه..