2733
2734
عنوان

مشکلاتم با مادرشوهر!!!

| مشاهده متن کامل بحث + 2760 بازدید | 169 پست

چی بگم بعض ی مادر شوهرا اگه بهشون رو بدی میخوان زن پسرشون شن ..

خدایا ما که تمام تلاشمون کردیم برای جلب رضایت دوستان و خانواده و همکارو خانواده شوهر اما گویا دستمان هیچ نمک نداشت بدهکارم شدیم...الهی و ربی همه چیز را به تو واگزار میکنم که تو عدالتمند ترین قاضی هستی ...اگر من اشتباه میکنم منو هدایت کن اگر دیگران اشتباه میکنن اونارو هدایت کن

در مورد بچتم بگم که کمتر بزار بره پیشش تا به خودت عادتش بدی مثلا روزایی که میاد بهشا ببره بگو وقت خوابشه یا بگو میخوایم بریم پارک یا خونه مادرم .تولد دعوتیم از این چیزا

دختر شاه پريون هم که باشي 👸تو بالاترين مقاطع علمي هم باشي دنيا هم رو سرت قسم بخوره...بازم مادر شوهرت معتقده که پسرش حیف شده 😂😂😂

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

بعد شوهرم با کمال پررویی میگه مامانم بوده محرم بوده چه اشکالی داره نمیفهمه که باید بازنش این کارا رو بکنه این که هی تو دریا بچسبن به هم که مامانشونو آب نبره یه وقت خدای نکرده

فاالله خیر حافظا" و هو الرحم الراحمین
اولا شما نباید پیش شوهرت بدگویی مادرش رو بکنی. تاالان این کار رو کردی دیدی جواب نداد دیگه چیزی نگو.& ...

چطوری وقتی پریود بودم نمیتونستم برم تو آب؟‌؟؟

فاالله خیر حافظا" و هو الرحم الراحمین
2728
بعد شوهرم با کمال پررویی میگه مامانم بوده محرم بوده چه اشکالی داره نمیفهمه که باید بازنش این کارا رو ...


ببین مردها خودشون نمیفهمن که باید چ رفتاری با زنش داشته باشه. رفتارش با مادرش هم ب وسیله خود مادرش هست.

اینکه شما بشینی ب امید اینکه ی روزی شوهرت بفهمه شما چی میخوای تا آخر عمرت باید حرص بخوری

خودت دست ب کار شو ب شوهرت بفهمون که درست چیه زنش کیه

 
در مورد بچتم بگم که کمتر بزار بره پیشش تا به خودت عادتش بدی مثلا روزایی که میاد بهشا ببره بگو وقت خو ...

نازنین کاری کرده که بچم چشمش بهش بیفته فقط میخواد با جیغ و گریه بره پیشش بعدم نذارم میره به همه میگه بچمو زندانی میکنه نمیذاره من ببینمش از حسودیش 

رسما به بچه میگه اگه غذاتو نخوری مامانت نمیشم 

فاالله خیر حافظا" و هو الرحم الراحمین
2740
ببین مردها خودشون نمیفهمن که باید چ رفتاری با زنش داشته باشه. رفتارش با مادرش هم ب وسیله خود مادرش ه ...

به خدا اونقدر باهاش حرف میزنم ولی تو گوشش نمیره هر بار میگم از اینجا بریم یه بهونه میاره دیگه خستم کرده دلم میخواد همه چی رو بذارم و برم بچمم که شکر خدا بهم وابستگی نداره

فاالله خیر حافظا" و هو الرحم الراحمین
چطوری وقتی پریود بودم نمیتونستم برم تو آب؟‌؟؟

ی کمی میرفتی تو اب مثلا تا زانو بعد شوهرت رو با جیغ و هیجان صداش میزدی بیا اینجا و بهم آب میپاشیدین . بعدم با صدای بلند کلییییی میخندیدی . خلاصه ی جوری از تو بغل مادرش بیرون می اوردیش . یا بچت رو بغل میکردی میدادی ب شوهرت بگو میخواد آب تنی کنه

 

شرایطت مثل خاله ی منه. با این تفاوت ک تو یه امتیاز مثبت داری و اونم اینکه بچت ب مادرشوهرت وابستست. چندتا دوست پیدا کن بچتو بزار پیش مادرشوهرت با دوستات برو بیرون  .دقیقا مثل شدهرت خودخواه باش. شوهرخاله ی من ک دید بدون بچه خیلی داره ب خالم خوش میگذره خونشو عوض کرد ک کسی نباشه بچه رو نگهداره و دقیقا چیزی شد ک خالم میخاست

برف هفت سالگی ام را به خاطر صدای مادرم دوست داشتم که می گفت پاشو ببین عجب برفی اومده برف ده سالگی را به خاطر تعطیل شدن مدرسه و خوابیدن کنار  مادرم حتی یک ساعت بیشتر. برف چهارده سالگی را به خاطر تشویش امتحانات .برف هجده سالگی را به خاطر استرس کنکور و آینده !! برف بیست سالگی را به خاطر عاشقی . هیجان عشقی که در ذهنم تا ابد ادامه داشت اما از برف بیست و پنج سالگی به بعد برف ها فقط سرد بود و سرد بود و سرد…… و خاطراتی که هرگز تکرار نخواهد شد……
ی کمی میرفتی تو اب مثلا تا زانو بعد شوهرت رو با جیغ و هیجان صداش میزدی بیا اینجا و بهم آب میپاشیدین ...

یه سری بچه رو بردت تو آب بعد مادرشوهرم اومد بچه رو داد دست من گفت دیگه بسشه حالا خودم میخوام بازی کنم 

فاالله خیر حافظا" و هو الرحم الراحمین
شرایطت مثل خاله ی منه. با این تفاوت ک تو یه امتیاز مثبت داری و اونم اینکه بچت ب مادرشوهرت وابستست. چ ...

حتی اگه دوستی هم تداری برو بیرون و وانمود کن داری با دوستات میری

برف هفت سالگی ام را به خاطر صدای مادرم دوست داشتم که می گفت پاشو ببین عجب برفی اومده برف ده سالگی را به خاطر تعطیل شدن مدرسه و خوابیدن کنار  مادرم حتی یک ساعت بیشتر. برف چهارده سالگی را به خاطر تشویش امتحانات .برف هجده سالگی را به خاطر استرس کنکور و آینده !! برف بیست سالگی را به خاطر عاشقی . هیجان عشقی که در ذهنم تا ابد ادامه داشت اما از برف بیست و پنج سالگی به بعد برف ها فقط سرد بود و سرد بود و سرد…… و خاطراتی که هرگز تکرار نخواهد شد……
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز