چطوري خبر بارداري رو به همسر و خانواده ها دادين

سلام والا منکه خودم احساس میکردم باردارم هر چی به مامانم و شوهرم گفتم حسم اینه باور نکردن تا اینکه فرستادم بره بی بی چک بگیره بعد که تست رو زدم و مثبت شد باور کردن

سلام

مامانم ک خونشون بی بی چک زدم. بعد اولیش سریع دویدم گفتم مثبته مامااان بعد دومی هم گفتم دوتاش مثبته مامااان

شوهرم شیفت بود و خانوادش مسافرت بودن

همون شب بعد آزمایش مثبتم مامانم زنگ زد به مادرشوهرم گفت. گوشی رو آیفون بود و من فیلم گرفتم

فرداش هم جواب آزمایش و بی بی چک هارو کادو کردم و به شوهرم کادو دادم

من به شوهرم پیام دادم1+1=3

بعدزنگ زدچیشده منظورت چی بوده بعدم بهش گفتم باباشده

تاجواب ازمایشونشونش ندادم باورش نمیشد

كاش خبر نمي دادم

سقط شد

من دوماهم که بود ویارام شروع شد نمیدونستم رفتم آزمایش دادمو فهمیدیم بعد مادر شوهرم زنگ زد به همه یعنی همه ها خوشحال بود شوهرمم که دل تو دلش نبود 

اولي رو بي بي چك رو گذاشتم تو جعبه كادويي سالگرد ازدواجمون بود دادم بهش 

يه هفته بعدم شيريني گرفتيم رفتيم خونه مادرش 

دومي رو خودش بي بي چك اورد ديد مثبت شد به خانوادش نگفتيم تا اينكه شكمم اومد جلو خودشون ديدن فهميدن اخه قهر بوديم

من چون یک سقط داشتم شش ماه قبل بارداری دومم. وقتی بی بی چک گذاشتم و مثبت شد تمام خاطرات تلخ اون دفعه اومد جلو چشمم با ناراحتی زنگ زدم شوهرم تعجب کرده بود که چقدر بی تفاوتم 😀 حقم داشتم البته. تا وقتی ماه چهارو رد کردم سعی کردم بهش دلبستگی پیدا نکنم و اصلا فکر نکنم باردارم

من عصر که از سر کار میومدم،۱لباس نوزادی خریدم.اومدم خونه،جواب آزمایش رو گذاشتم روی لباس و کادو کردمشون(پلانA).روی شکمم هم نوشتم سلام بابا،من اینجاام(پلان B)

همسرم که اومد،کادو رو دادم بهش.باز که کرد متوجه نشد اولش ماجرا چیه؟!هنگ کرده بود.

مجبور شدم از پلان B هم استفاده کنم که متوجه بشه.

برای مامانها هم همون لباس رو میبردیم و میگفتیم که خرید کردیم براتون....

خخخخخ😁😁بنده خدا شوک شده بوده 

إن شاءالله منم میخوام برم تو اقدام و ازین کارا بکنم

تصمیم گرفتم یه کیک به این شکل سفارش بدم وقتی باردار شدم 

چه ایده های جالبی بود 

بیبی چک و کادو کردم دادم به شوهرم.به مادر خودم سر ۶هفته تلفنی گفتم چون بابام مریض بود زیاد بزرگش نکردم.دو روز بعدشم خواهرم گفت حامله است.به مادر شوهرمم ۱۰هفته.به فامیلمم بعد غربالگری به بعضیا گفتم،مادر شوهرمم که به اونطرفیا همهههه رو خودش زودتر گفت.

کاش نمیگفتم دوبار سقط 

دیگه اگر باردار بشم حتی به شوهرم هم روم نمیشه بگم ازش خجالت میکشم نتونستم براش بچه بیارم خوش بحال همتون امیدوارم همیشه خوشحال باشین

اگه باردار بشم به خانواده شوهرم بعد تعیین جنسیت میگم.میگم بچه جنسیتش اینه اسمشم  اینه.