دختر همسایه مادرم ک سالهاست خونشون همونجا بوده و همسایه های قدیمی هستن یه خواستگار براش اومد از فامیل خاله من اینم جوگیر گفت نامزدی و من فلان عقد رو مبخوام و فلان ماشین باید برای عقد باشه و دوران نامزدی دوماهشون فقط خرج کافه شون اون زمان ۲ت شد ک خیلی بود
یهو ام پسره سر ی موضوع ک دیده بود فایده نداره بهم زد و خبرش اما جا پیچید
الان باوزت نمیشه
با ی پسره عقد کرده آس و پاس
فقط ی حلقه براش اورده خداشاهده
جشن رفتن امام رضا
عروسی ام نگرفت مبادا دو کیلو شیرینی بده
پول عروسی رو هم از مامانش گرفته
چند روز پیش دیدمش حتی ی النگو هم براش نخریدن
باورم نمیشد این همون باشه حالا چرا
چون دیگه تایمش اوووت شده بود
پس تا تایم دارین فکر کرده جلو برید یمدت نامزد یا دوست باشین شاید پسندیدیش